نهم ربیعالأوّل و آتش اختلاف!
میخواستم برای مشهورِ «عید الزهراء» در نهم ربیع، نقدی بنگارم و یادآور شوم که روز 9 ربیع الأوّل، روز فوت خلیفهٔ دوم نیست! و کتابهای تاریخی، روز فوت «عمر بن خطّاب» را 26 ذیحجّهٔ سال 23 قمری ثبت کردهاند؛ و از برخی گزارشها بر میآید که ترور وی ربطی به شیعیان نداشته و چهبسا نقشهٔ دوستان و یاران خودش بوده! و این اتّهام، به شیعه و ایران چسبانده شده تا آتش اختلاف را فروزانتر کند؛ و ...
امّا کمبود وقت، یاری نکرد و نقل و نقد گزارشهای تاریخی را به آینده وا سپرد.
از سویی، نویسندهٔ ارجمند جناب آقای «رضا بابایی» مطلبی در اینباره نگاشتهاند که مناسب دیدم با اندکی تلخیص و ویرایش، آن را بازنشر دهم:
***
"جشن نهم ربیعالأوّل مراسمی است که در آن به بهانۀ شادکردن حضرت زهرا(س)، به رهبران دیگر مذاهب اسلامی، اهانتهای شگفتآور میکنند و نام آن را هم «عید الزهراء» گذاشتهاند. پیش از صفویّه نیز، بیشوکم چنین برنامههایی در میان شیعیان بودهاست؛ ولی همانطور که عبدالجلیل قزوینی -که از رؤسای شیعه در قرن ششم و حتّی متّهم به غلوّ بود- در کتاب «نقض» بیش از صدبار گفتهاست، اینگونه برنامهها و مراسم در میان شیعیان، اوّلاً بسیار محدود و ناقابل بوده و ثانیاً اکثر شیعیان از آن تبرّی میجستند. قزوینی عباراتی در نقد و نفی اینگونه برنامهها و رفتارها، در کتاب «نقض» به قلم میآورد که من جرئت نمیکنم شمّهای از آن را در اینجا نقلکنم!
گفتوگوی علمی با طرفداران اینگونه برنامهها و مراسم، دو مشکل اساسی دارد:
نخست اینکه این گروه، کتابهایی در دست دارند که بیشوکم افکار و رفتارشان را تأیید میکند؛ مانند کتابی موسوم به «اسرار آلمحمّد(ص)» منسوب به سُلیم بن قیس هلالی و «الإقبال لصالح الأعمال» سیّد بن طاووس. دربارۀ این دو کتاب و نویسندگان آن، سخن بسیار است و من اکنون بدان سو نمیروم؛ همینقدر میگویم که روایات و کتابهایی که رفتار این گروه را نفی و بلکه سبّ میکند، استوارتر و بسیار بیشتر از منابعی است که در دست ایشان است.
تاریخ نیز به نفع مخالفان این عید جعلی گواهی میدهد. شادی در قتل خلیفه، به هیچوجه ریشۀ تاریخی ندارد و آنچه در قرون نخست اسلامی بودهاست، مراسم «عُمرکشان» به مناسبت قتل عمر بن سعد به دست مختار ثقفی است و هیچ ربطی به عمر بن خطّاب ندارد؛ امّا خوی و سنّتِ «مُغکشی» در ایران باستان، به مراسم «عمرکشون» دامن کشید و از عمر بن سعد به عمر بن خطّاب رسید.
مشکل دوم در گفتوگوی علمی، هزینهها و عواقب آن است. برخی از طرفداران، روشهایی را در مواجهه با مخالفانشان بهکار میگیرند که تکفیر و تفسیق، ملایمترین آن است! برخوردهای بسیار تند و شدید این گروه، بسیاری از عالمان را خاموش کرده و به آغوش تقیّه فرستادهاست. کسانی همچون علّامه سیّدمحمّدحسین کاشفالغطاء(ره) و آیتالله العظمی بروجردی(ره) نیز که کمتر از دیگران سکوت کردند، پس از آن بود که جایگاهی ویژه و مقتدر در جامعۀ دینی یافتند؛ شجاعت ایشان نیز، مزید بر علّت شد. اکنون در قم، عالمان بسیاری با اینگونه برنامهها و افكار بهشدّت مخالفاند؛ امّا سر در گریبانِ تقیّه بردهاند و عبای مصلحت بر سر کشیدهاند.
گذشته از همۀ مباحث تاریخی و دینی، دو مسئلۀ دیگر وجود دارد که ترک اینگونه مراسم را واجب میکند:
یکم: اخبار نهم ربیع، جهان اسلام را بهشدّت آزرده میکند و به تندروها و خشونتطلبان اهلسنّت بهانه میدهد که دست به هر کاری بزنند؛ از جمله شیعهکشی. بنابراین، هر خونی که از شیعه در هر جای دنیا ریخته میشود، بر گردنِ گردانندگان اینگونه برنامهها در محیطهای امن شیعی است. اگر کسی به جان و مال شیعه در پاکستان و عراق تعرّض میکند، بهانهاش رفتارهای دور از عقلانیّتِ ماست! آری؛ پیروان اهلسنّت دربارۀ اهلبیت(ع) مانند ما نمیاندیشند؛ ولی دوستدارِ ايشاناند و ذرّهای دشمنی با آنان ندارند.
دوم: گروهی که روز قتلِ كسی را جشن میگيرند(بگذریم از اینکه طبق منابع معتبر سنّی و حتّی شیعی مانند آثار شیخ مفید(ره)، عمر در بیستوششم ذیحجّه ترور شد، نه در ماه ربیع)، چرا به این مسئلۀ انسانی نمیاندیشند که آن شخص نزد یک میلیارد انسان، محترم و مقدّس است؟ آن شخص هر عنوانی برای ما دارد، در باور اكثر مسلمانان جهان از مقام و جایگاهی شبیه جایگاه حضرت علی(ع) در نزد شیعیان، برخوردار است. اين باور، خطا باشد يا صواب، صورت مسئله را تغيير نمیدهد. شادی در روزی که صدها میلیون انسان مسلمان عزادارند، چه مایهای از عقلانیّت و انسانیّت دارد؟ اگر در این شادی به برخی روایات استناد میکنند، بدانند که روایاتی دیگر هم هست که این رفتار آنان را زشت میشمارد.
رضا بابایی"
***
التماس دعا