لیلة الرغائب ، سنت یا بدعت؟! - تکمیل و ویرایش سوم: 23 فروردین 1395
«لیلة الرغائب» سنّت یا بدعت؟! - تکمیل و ویرایش سوم: 23 فروردین 1395
چند سالی است به مدد تبلیغات صدا و سیما، اعمال «لیلة الرغائب» و بهجاآوردن آن میان مردم بهویژه نسل جوان، خیلی رایج شده؛ امّا ظاهراً این اعمال، سندیّت درستی ندارد که در این متن، مختصراً به آن میپردازیم.
-----
ابتدا بخشی از صحبتهای آیتالله سیّداحمد مددی در درس خارج اصول در تاریخ 20/7/1390 را نقل میکنیم:
«همین صلات لیلة الرغائب که باز هم سیّد بن طاووس این را نقل کرده؛ به عین این سند و متن -که اصلاً متن و سند هم مال آنها{یعنی اهل تسنّن} است- در کتاب موضوعات ابن جوزی{سنّی} آمده!!...
اسمش را هم گذاشتهاند شب آرزوها!! لیلة الرغائب! یک حدیثی است که آثار جعل از سر تا پای آن واضح است! خوب این چه درجه و قوت احتمالی برای آدم میآورد؟!...
چون اهل سنّت که شما میدانید به چه وضعی نماز تراویح را میخوانند در ماه رمضان! بعد از نماز تراویح، در طی سال، شب جمعه اول ماه رجب در مساجد جمع میشوند و این نماز لیلة الرغائب را میخوانند؛ یعنی لیلة الرغائب از لیالی مشهوره اهل سنّت بعد از تراویح است!! تراویح، درجه اوّل! به خاطر همین حدیث جعلی و لیلة الرغائب، درجه دوم!!...»
سخنان آیتالله مددی را از اينجا دانلود كنيد:
http://bayanbox.ir/download/885859832230452167/Madadi-900720.mp3
-----
برای توضیح بیشتر میتوان گفت:
بحث لیلة الرغائب و اعمال آن شدیداً در میان عوامّ اهل سنّت رواج داشته و دارد؛ امّا علمای اهل سنّت از همان ابتدا، با آن مخالفت شدیدی داشتند. برای نمونه میتوان از ابن جوزی و نووی و دیگر بزرگان حدیث اهلسنّت نام برد که سند این روایت را بسیار ضعیف دانسته و عمل لیلة الرغائب را بدعتی بزرگ شمردهاند.
ابن جوزی مینویسد:
«هذا حدیث موضوع علی رسول الله صلی الله علیه و سلّم، ... و سمعت شیخنا عبد الوهاب الحافظ یقول: رجاله مجهولون، و قد فتشت علیهم جمیع الکتب فما وجدتهم!»
قال النووی:
«و هاتان الصلاتان بدعتان مذمومتان منکرتان قبیحتان، و لا تغتر بذکرهما فی کتاب قوت القلوب ـ لأبی طالب المکی ـ والإحیاء ـ للإمام الغزالی ـ ، و لیس لأحد أن یستدل على شرعیتهما بما روی عنه علیه الصلاة و السلام أنه قال : { الصلاة خیر موضوع } فإن ذلک یختص بصلاة لا تخالف الشرع بوجه من الوجوه ، و لا یغتر ببعض مَنِ اشْتَبَهَ علیه حکمهما من الأئمة فصنف ورقات فی استحبابهما فإنه غالط فی ذلک... و قال أبو الفرج بن الجوزی: صلاة الرغائب موضوعة على رسول الله و کذب علیه.» المجموع (4/ 61).
امّا مایه تعجّب است که با اینکه علمای شیعه، رشد را در مخالفت اهلسنّت میدانند و حتّی احادیث صحیح آنان را هم(در صورتی که در منابع شیعه مؤیّدی برای آن نیابند) ردّ میکنند، با چه ملاک و معیاری این روایت ضعیف را نقل و ترویج کردهاند؟
پاسخی که به نظر میرسد، این است:
۱- سیّد بن طاووس(۵۸۹ - ۶۶۴ ق) بر مبنای قاعده «تسامح در ادلّۀ سنن» و بدون توجّه به ضعف سند، این روایت از پیامبر(ص) را در کتاب «اقبال»
نقل کردهاست.
۲- علمای بعد از سیّد بن طاووس(ره) هم، بر اساس همان مبنا یا با توجّه به ارادتی که به سیّد و قداست او داشتهاند، این روایت را نقل کردهاند.
پس از جستوجو در منابع حدیثی شیعه آنچه یافتهایم، این است که افزون بر سیّد بن طاووس(ره)، شاگردش علّامه حلّی(۶۴۸ - ۷۲۶ ق) در منهاج الصلاح، کفعمی(۸۴۰ - ۹۰۵ ق) در البلد الأمین و سپس در المصباح(جنّة الأمان الواقیة)، شیخ حرّ عاملی(۱۰۳۳ - ۱۱۰۴ ق) در وسائل الشیعة، و علامه مجلسی(۱۰۳۷ - ۱۱۱۰ ق) در بحار الأنوار نیز، این روایت را نقل کردهاند که به ترتیب، به آنها میپردازیم:
الف) روایت سیّد بن طاووس(ره) در الإقبال بالأعمال الحسنة(ط دفتر تبلیغات اسلامی)، ج 3، ص 185
«وجدنا ذلك في كتب العبادات مرويّاً عن النبي صلّى اللّه عليه و آله، و نقلته أنا من بعض كتب أصحابنا رحمهم اللّه، فقال في جملة الحديث عن النبي صلّى اللّه عليه و آله في ذكر فضل شهر رجب ما هذا لفظه: "و لكن لا تغفلوا عن أوّل ليلة جمعة منه، فإنّها ليلة تسمّيها الملائكة ليلة الرغائب ..."»
1. مرحوم سیّد(ره) نام کتابی را که از آن برای ما نقل میکند، ذکر نکردهاست و چنانکه استاد مددی فرمودهاند، با توجّه به متن روایت، به احتمال زیاد از کتب اهلتسنّن بوده و گفتهشد که خود علمای اهلسنّت، این روایت را نپذیرفتهاند.
2. گاهی گفته میشود که جناب سیّد(ره) کتابهای زیادی داشته که به دست ما نرسیده و خودش فرموده: «نقلته أنا من بعض كتب أصحابنا رحمهم اللّه(من آن را از برخی از کتابهای اصحابمان(ره) نقل کردهام)» و این نشان میدهد که روایت در کتابی از شیعیان آمدهاست.
در پاسخ باید گفت: شکّی نیست که کتابهای زیادی بهدست ما نرسیده؛ ولی وظیفه ما فحص در کتابهای موجود و بیانهای واصل است و چنانچه در اینها به نتیجهای نرسیم، به صِرف «احتمال وجود مطلبی در کتابهای از میانرفته» نمیتوانیم آن مطلب را به دین استناد دهیم و جزء دین بدانیم؛ وگرنه با این ادّعا باب هرج و مرج علمی گشوده خواهدشد.
از طرفی، مرزبندی شیعه یا سنّیبودن در قرنهای ششم و هفتم قمری، به روشنی امروز نبوده؛ و افراد و مؤلّفانی هستند که گمان میشد شیعهاند و امروز در مذهب آنان اختلاف است؛ پس باید نام کتاب و مؤلّف را بدانیم؛ امّا حتّی با چشمپوشی از این اشکال و اعتماد به فرموده جناب سیّد(ره)، اشکال بعدی مطرح میشود.
3. برای سنجش اعتبار روایت، نیازمند سند هستیم(حتّی با فرض اینکه سیّد آن را از کتب اربعه گرفتهباشد!) تا آن را طبق مبانی رجالی خودمان(و نه طبق مبانی رجالی سیّد و علّامه و دیگر علما) بررسی کنیم؛ چنانکه دیده میشود سند روایت سیّد بن طاووس(ره) ذکر نشده؛ پس مُرسَل و ضعیف است.
به سراغ دیگر نقلها میرویم.
ب) روایت علّامه حلّی(ره) در منهاج الصلاح فی اختصار المصباح(ط مکتبة العلامة المجلسی)، ص 456 - 457
«و یستحب أن یصلّی فیه صلاة الرغائب.
روی عمر بن شمر {کذا فی النسخة المطبوعة، و الصحیح: عمرو بن شمر} عن جابر بن یزید الجعفی: أنّه {أی المکلّف} یصوم أوّل خمیس فی رجب، ثمّ یصلّی ...»
1. کتاب «مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد» اثر شیخ طوسی(۳۸۵ - ۴۶۰ ق) در دعا و زیارات و آداب دینی است که به سبب نزدیکی به عصر غیبت و جلالت شأن مؤلّف، بسیار ارزشمند است. برخی از علمای بعدی، آن را تلخیص کردند و یکی از بهترین تلخیصهای مصباح المتهجد، از علامه حلّی است. باید دقّت کرد که تلخیص در میان علمای گذشته، با آنچه امروزه از آن تعبیر میکنیم، متفاوت بوده و افزون بر برخی حذفها و تغییر در تبویب و ترتیب، شامل اضافات هم میشدهاست. علامه حلّی(ره) نیز در «منهاج الصلاح» مطالب بسیاری را که به تعبیر خودش: «ممّا لابدّ منه و لا یستغنی عنه» بوده، افزوده است.
از جمله اضافات، همین عبارت «و یستحبّ ...» و روایت محلّ بحث است که در کتاب اصلی شیخ طوسی(ره) نیست! نفس نبودنِ این روایت در کتابهای اربعه در قرن چهارم و پنجم، و اینکه تا پیش از سیّد بن طاووس(ره) در قرن هفتم، اثری از آن در کتب شیعه به ما نرسیده، بر ما لازم میکند که دقّت بیشتری به عمل آوریم.
2. در روایت منقول، هیچ نشانهای حتّی ضمیری دالّ بر نقل از معصوم(ع) وجود ندارد! و این «جابر بن یزید» است که میگوید: «مکلّف، نخستین پنجشنبه ماه رجب را روزه میگیرد؛ سپس ...».
اگر چه با جلالت قدر «جابر بن یزید جعفی(ره)» از این اشکال چشم میپوشیم و میگوییم که بعید است ایشان، از خودش چیزی بگوید.
3. سند این روایت، از علّامه حلّی(ره) تا عمرو بن شمر، مقطوع است؛ پس ضعیف است.
4. شخص «عمرو بن شمر» ضعیف است یا دستکم، وثاقتش ثابت نیست:
«عمرو بن شمر:
قال النجاشي: "عمرو بن شمر أبو عبد الله الجعفي، عربي، روى عن أبي عبد الله عليه السلام، ضعيف جدّاً، زيد أحاديث في كتب جابر الجعفي ينسب بعضها إليه و الامر ملتبس".
... و قال ابن الغضائري: "عمرو بن شمر أبو عبد الله الجعفي، كوفي، روى عن أبي عبد الله و جابر؛ ضعيف".
... أقول [أنا=الخوئي] : الرجل لم تثبت وثاقته، فإنّ توثيق علي بن إبراهيم القمي إياه معارض بتضعيف النجاشي، فالرجل مجهول الحال.» (الخوئي، معجم رجال الحدیث، ج ۱۴، ص ۱۱۶- ۱۱۷)
با توجّه به این اشکالات، این روایت هم ضعیف است.
ج) روایت کفعمی(ره) در «البلد الأمین» و در «المصباح(جنّة الأمان الواقیة)»
به گفته استاد رسول جعفریان «کفعمی در نقل از کتابهای دعا، بهطور عمده به نقلهای ابن طاووس متّکی است؛ گرچه به صراحت، به این امر اشارت نکردهاست.»(نامه مفید، ش 5، بهار 1375، ص 218، مقاله «ادب دعا در شیعه»)
لینک دریافت مقاله «ادب دعا در شیعه»:
http://www.ensani.ir/storage/Files/20120426174610-5192-42.pdf
لینک مقاله ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:
از اینرو، برای اختصار مطلب، از دو نقل وی چشم میپوشیم و تنها نتیجه را ذکر میکنیم که در هر دو مورد، روایتها مرسل و ضعیف هستند.
د) روایت شیخ حرّ عاملی(ره) در وسائل الشیعة(ط آلالبیت)، ج 8، ص 98- 100
«بَابُ اسْتِحْبَابِ صَلَاةِ الرَّغَائِبِ لَيْلَةَ أَوَّلِ جُمُعَةٍ مِنْ رَجَب
10172- 1- الْحَسَنُ بْنُ يُوسُفَ بْنِ الْمُطَهَّرِ الْعَلَّامَةُ فِي إِجَازَتِهِ لِبَنِي زُهْرَةَ بِإِسْنَاد ذَكَرَهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَجَبٌ شَهْرُ اللَّه ... الْحَدِيثَ.
وَ هُوَ طَوِيلٌ يَشْتَمِلُ عَلَى ثَوَابٍ جَزِيل وَ رَوَاهُ ابْنُ طَاوُسٍ فِي الْإِقْبَالِ مُرْسَلًا عَنِ النَّبِيِّ ص نَحْوَهُ.»
شیخ حرّ عاملی(ره) این نماز را به عنوان نماز رغائب در شب اوّلین جمعه ماه رجب، با سلسله سندی که علامه حلّی به بنیزهره اجازه دادهاست، از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) نقل میکند و در پایان میگوید: «ابن طاووس در اقبال، آن را مرسلاً از پیامبر(ص) روایت کردهاست.»
پس سند این روایت، اجازهنامه علّامه حلّی(ره) به بنیزهره است که در بند بعدی بررسی و روشن میشود که سندی ضعیف است.
هـ) روایت علّامه مجلسی(ره) در بحار الأنوار(ط بیروت)، ج 95، ص 395- 396
«باب 25 عمل خصوص ليلة الرغائب زائداً على أعمال مطلق ليالي شهر رجب
1- أَقُولُ قَدْ رَوَى الْعَلَّامَةُ ره فِي إِجَازَتِهِ الْكَبِيرَةِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الدَّرْبِيِّ عَنِ الْحَاجِّ صَالِحٍ مَسْعُودِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَبِي الْفَضْلِ الرَّازِيِّ الْمُجَاوِرِ بِمَشْهَدِ مَوْلَانَا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَرَأَهَا عَلَيْهِ فِي مُحَرَّمٍ سَنَةَ ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ وَ خَمْسِمِائَةٍ عَنِ الشَّيْخِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الْجَلِيلِ الرَّازِيِّ عَنْ شَرَفِ الدِّينِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ سَدِيدِ الدِّينِ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَحْمَدَ النَّيْسَابُورِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحَاجِّ مسموسم عَنْ أَبِي الْفَتْحِ نُورْخَانَ عَبْدِ الْوَاحِدِ الْأَصْفَهَانِيِّ عَنْ عَبْدِ الْوَاحِدِ بْنِ رَاشِدٍ الشِّيرَازِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْهَمْدَانِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْبَصْرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ خَلَفِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الصَّنْعَانِيِّ عَنْ حُمَيْدٍ الطُّوسِيِّ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا مَعْنَى قَوْلِكَ رَجَبٌ شَهْرُ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّهُ مَخْصُوصٌ بِالْمَغْفِرَةِ فِيه ...»
علامه مجلسی(ره) این روایت را با سلسله سند اجازهنامه علّامه حلّی(ره) به بنیزهره، از «انس بن مالک» از رسول خدا(ص) آورده و نام تکتک راویان را با شرح رجالی برخی از آنها در بحار، ج 104، ص 123 نقل میکند که عبارتاند از:
1. علّامه (حسن بن یوسف مطهر معروف به علامه حلّی): از علمای بزرگ شیعه و مورد اعتماد است؛
2. الحسن بن الدربی: عالم جلیلالقدر بود؛
3. مسعود بن محمد بن ابی الفضل رازی: علامه مجلسی در ج 95 بحار هنگام نقل حدیث مینویسد: مسعود بن محمد و ابی الفضل رازی، ولی در توضیحی که در ج 104، ص 123 دارد، مینویسد: مسعود بن محمد بن ابی الفضل، یعنی این دو یک نفرند؛ نه دو نفر! و بعد مینویسد وی فقیهی صالح بود؛
4. علی بن عبد الجلیل بیاضی رازی: وی متکلم، باتقوا و اهل مناظره بود؛
5. شرفالدین المنتجب بن الحسن بن علی الحسنی: وی فقیهی صالح بود؛
6. سدیدالدین ابو الحسن علی بن الحسن: با توجه به فراوانبودن راویان با نام علی بن حسن، نمی توان به طور قطع وی را مشخص کرد و گفت ثقه هست یا نیست؛
7. عبد الرحمن بن احمد النیسابوری: شیخ اصحاب ری، حافظ، واعظ و فقیه بود؛
8. ابو عبدالله الحسین بن علی: علامه مجلسی مینویسد مشخص نیست وی چه کسی است؛ اما هر کس باشد، انسان صالحی بوده است؛
9. مسموسم (یا سموسم و یا سمرسم): علامه مجلسی مینویسد در کتابهای رجالی و غیره، مشخص نیست وی ثقه است یا نه؛
10. ابی الفتح نورخان عبد الواحد اصفهانی یا ابو الفتح بن رجاء: در کتابهای رجالی، مطلبی دال بر ثقهبودن وی یافت نشد؛
11. عبد الواحد بن راشد الشیرازی یا عبد العزیز بن راشد بندار: در کتابهای رجالی، مطلبی دال بر ثقهبودن وی یافت نشد؛
12. علی بن جهضم، ابو الحسن الحمدانی یا همدانی: نام وی در کتابهای رجالی شیعه یافت نشد و در کتابهای رجالی اهل سنت نیز فقط به نام وی اشاره شده و هیچ کلمهای بر مدح یا ذمش وجود ندارد و در کتابهای روایی نیز، بیش از چهار روایت از وی نقل نشده است که یکی همین نماز لیلة الرغائب است که جعلی دانسته شده و در معجم المؤلفین آمده که وی صوفی بود؛
13. علی بن محمد بن سعید البصری: نام وی در کتابهای رجالی شیعه یافت نشد و غیر از حدیث لیلةالرغائب، روایتی از این فرد در کتابهای معتبر یافت نشد؛
14. پدرش: نام وی در کتابهای رجالی شیعه یافت نشد و در کتابهای اهل سنت نیز توثیق یا رد نشده است و از وی بیش از سه چهار روایت در کتابهای اهل سنت و شیعه نقل نشده است؛
15. خلف بن عبد الله یا خلف بن عبید الله الصنعانی: ابن حجر میگوید: وی حدیث لیلة الرغائب را نقل کرده است که ابن جوزی، این روایت را جعلی و ابوموسی چنین روایتی را غریب دانسته است؛ غیر از این روایت، حدیثی از وی در کتابهای شیعه و سنی یافت نشد و از سوی دیگر، در کتابهای رجالی نامی از وی نیست تا روشن شود ثقه بوده یا نه؛
16. حمید طوسی: وی را حمید الطویل و حمید بن تیرویه نیز مینامند؛ برخی گفتهاند وی ثقه است؛ چنانچه یحیی بن معین گفته وی ثقه است؛ و برخی دیگر میگویند وی تدلیس میکرد!
17. انس بن مالک: وی خادم رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) بود که البتّه از بیعت و یاری و شهادتدادن به نفع حضرت علی(ع) سر باز زد و امام علی(ع) او را نفرین کرد که به برص دچار شد. بنا بر روایتی منقول از امام صادق(علیهالسلام)، انس یکی از سه نفری بود که بر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دروغ میبست:
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع يَقُولُ ثَلَاثَةٌ كَانُوا يَكْذِبُونَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ أَبُو هُرَيْرَةَ وَ أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ وَ امْرَأَةٌ.» (خصال صدوق، ط جامعه مدرّسین، ج 1، ص 190)
به این ترتیب، حتّی با چشمپوشی از 16 نفر قبلی در سلسله سند، روایت «انس» برای ما پذیرفتنی نیست!
نتیجهگیری:
با توجه به بررسی سندی این روایت، میتوان نتیجه گرفت که چنین حدیثی معتبر نیست و به ادلّه زیر نمیتوان مستحبّبودن اعمال لیلة الرغائب را ثابت کرد:
1. توثیق نشدن افراد ذیل در این روایت: سدید الدین ابو الحسن علی بن الحسن؛ مسموسم (یا سموسم و یا سمرسم)؛ ابی الفتح نورخان عبد الواحد اصفهانی؛ عبد الواحد بن راشد الشیرازی؛ علی بن جهضم؛ علی بن محمد بن سعید البصری؛ پدرش؛ خلف بن عبد الله.
2. شبیه این روایت با سلسله سندی دیگر، در کتابهای اهل سنت آمده است که با راویان آخر این حدیث مورد بررسی، مشترک هستند(علی بن جهضم؛ علی بن محمد بن سعید البصری؛ پدرش؛ خلف بن عبد الله) و کتابهای رجالی اهلسنّت، به اتّفاق، آن را جعلی و ساختگی دانستهاند؛
3. روایت شیخ حرّ عاملی با همان سندی است که در روایت علامه مجلسی آمده؛ و چنانکه گذشت، اعتبارش ثابت نشد؛
4. روایات سیّد بن طاووس(ره)، علّامه حلّی(ره) و کفعمی(ره) مرسل و در نتیجه، ضعیف است؛
5. غیر از روایاتی که تفصیلاً بررسی شد و بیشتر آنها در واقع، یک روایت هستند که از «انس بن مالک» نقل شده، روایت معتبر دیگری در اثبات مستحبّبودن نماز و دیگر اعمال لیلة الرغائب پیدا نشد.
6. جالب است که خود علامه مجلسی(ره) در کتاب «زاد المعاد» خویش که شبیه «مفاتیح الجنان» است، مینویسد:
«و ذکر لکل من هذه الصلوات ثواب کثیر لم نذکره بناء على عدم الاعتماد على السند ... و لهذا لم نورد فی هذه الرسالة صلاة لیلة الرغائب المشهورة مع أنّها منقولة عن طرق العامّة!» (زاد المعاد، ط اعلمی، ص 42)
یعنی به همین دلیل(عدم اعتماد به سند) ما نماز مشهور لیلة الرغائب را در این رساله نیاوردیم، علاوه بر این(اشکال) که از راه عامّه(اهل تسنّن) هم نقل شدهاست!
-----
در پایان باید گفت:
مشروعیّت این اعمال و نماز، وابسته به مبنای فقیه در «قاعدهٔ تسامح در ادلّهٔ سنن» است.
مراد از قاعده «تسامح در ادلّه سنن» این است که آنچه بهعنوان شرایط عمل به «خبر واحد» ذکر شده(مانند عدالت یا وثاقت راوی، فراموشکار نبودن و ضابطبودن در نقل) در روایات دالّ بر سنن، معتبر نیست و با روایت ضعیف هم میتوان، حکم مستحب یا مکروه را ثابت کرد. برای آگاهی بیشتر از این قاعده و ادلّه موافقان و مخالفان، بنگرید به:
1. http://www.wikifeqh.ir/قاعده_تسامح_در_ادله_سنن
نشانی صفحه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:
2. http://www.wikifeqh.ir/تسامح_ادله_سنن
نشانی صفحه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:
3. http://www.wikifeqh.ir/بررسی_تسامح_در_ادله_سنن
نشانی صفحه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:
اگر مجتهدی(یا مقلّدی عن تقلیدٍ) این قاعده را قبول دارد، میتواند چنان نمازی را مستحبّ و مشروع بداند؛ ولی اگر این قاعده را اجتهاداً(و در مورد مقلّد، تقلیداً) قبول ندارد، به دلیل ضعف سند و اشکالات موجود در این روایت، چنان نمازی مستحبّ و مشروع نیست و ادای آن «به قصد ورود(نه رجاءً)» قطعاً حرام و بدعت است.
امّا از آنجا که عموم مردم، قصد ورود و قصد رجاء را متوجّه نمیشوند و پس از فراگیرشدن تبلیغات رسانهای، این اعمال را به گمان مستحببودن انجام میدهند، باید تا آنجا که میشود مردم را آگاه کرد تا مبادا بدعتی چون لیلة الرغائب وارد دین شود و سالها بعد، رنگ سنّت به خود بگیرد!
زیرا بدعت، هر چیز عجیب و غریبی نیست که با اصول منافات داشته باشد؛ بلکه بدعت یعنی داخلکردن چیزی در دین، که جزء دین نیست(إدخال ما لیس فی الدین، فی الدین!) پس حتی نماز و روزه خاصی که در دین نیست، اگر وارد دین شود، بدعت است!!
حتی برخیها تعریفشان از بدعت، از این هم وسیعتر است و میگویند: إدخال ما لم یعلم أنّه من الدین فی الدین! یعنی طبق این تعریف، میتوان گفت از آنجایی که ما نمیدانیم لیلة الرغائب، جزء دین هست یا نه، داخلکردنش در دین، بدعت است و بیمفسده نخواهدبود!
-----
اشکال و پاسخ:
اشکال نخست:
این مباحث علمی، در جای خود مفید است و باید در دروس حوزههای علمیّه مطرح شود، نه در سطح جامعه! زیرا به نظر میرسد دامنزدن به ردّ و طعن چنین مستحبّاتی، غیر از کوتاهکردن دست مؤمنان از مناجات و توسّل، ثمرهٔ عملی دیگری ندارد!!
پاسخ:
قرار نیست دست مؤمنان از دعا کوتاه شود؛ بلکه باید آگاه شوند و با تبلیغ درست دین، بهجای دعاهای جعلی یا ضعیفالسند، به سوی دعاها و اعمال معتبر تشویق شوند. آیا در جامعه ما، «صحیفه سجّادیّه» با آن دعاهای گرانقدر، مهجور نیست؟
اشکال دوم:
چگونه هنگامی که برخی از علما و سالکان، این حدیث را نقلکردهاند، شما آن را ردّ میکنید؟! یعنی آن بزرگان، متوجّه ضعف و اشکالات آن نبودهاند؟!
پاسخ:
بزرگان و علمای شیعه بهجای خویش محترماند؛ امّا گاهی اشتباههای علمی نیز رخ میدهد که کتابهای علمی و تاریخ هر علم، گواهِ آن است. ما تابع دلیل هستیم(نحن أبناء الدلیل) و هر عالم هر چند که موثّق باشد، باید سخنش به شیوهٔ علمی بررسی شود که بررسی شد؛ از جمله، فرمایش علامه مجلسی(ره) در «زادالمعاد» را دوباره بخوانید.
از طرفی، آن بزرگواران قاعده «تسامح در ادلّه سنن» را قبول داشتهاند و طبق مبنای خویش عملکردهاند؛ امّا امروزه، مقلّدی که مرجع تقلیدش این قاعده را قبول ندارد، نمیتواند آنگونه عملکند و باید این ادعیه و اعمال را رجاءً بهجا بیاورد.
اشکال سوم:
برخی از علما در معاملات، قاعدۀ تسامح را جاری میکنند و آنجا شاید جای مخالفت و اعتراض داشتهباشد؛ امّا آیا در عبادات، نیازی به مخالفت هست؟ یعنی اگر مردم، فرق اداء مستحبّاً و اداء رجاءً را ندانند، چه مشکلی گریبان ما را خواهدگرفت؟
پاسخ:
اتّفاقاً کار در معاملات که عمدتاً امضائی هستند، سادهتر است تا در عبادات که تأسیسی هستند؛ ما ممکن است «معاملهٔ مباح» داشتهباشیم؛ ولی «عبادت مباح» نداریم! عبادت نیازمندِ «امر وجوبی یا استحبابی» است.
مشکلِ گریبانگیر، زمانی درک خواهدشد که کار از کار گذشتهباشد و جریانات رسانهای که معنای «جامعهٔ دینی» را به «حفظ ظواهر دینی و اقبال مردم به این ظواهر جمعی» فرو میکاهند و چشم را بر ارکانِ موریانهخوردهٔ اخلاق و عدالت اقتصادی فرو میبندند، این مناسک را چنان تبلیغ کنند که «جزء دین» شمرده شود و این، چیزی جز بدعت نیست. بهنظر بنده، سادهگیری در این امور و بزرگنمایی اجتماعیِ هر عبادت و منسکی که استنادِ آن به دین، معلوم نیست و بیم آن میرود که در اذهان مردم، «جزء دین» شمرده شود، ضررش برای دین، بیش از «دینستیزی و دینزدایی آشکار» است.
اشکال چهارم:
در سایت آیتالله مددی، در پاسخ به پرسش «چه انگیزهای برای جعل کردن روایت لیلة الرغائب وجود دارد؟» آمدهاست:
«بسم الله الرحمن الرحیم
حکم به جعل در روایات، و یا جعّال، وضّاع، کذّاب و ... در رجال، آسان نیست و بهاصطلاح، کار ائمّه شأن است.
ابن الجوزی در کتاب الموضوعات، روایات فراوانی را موضوع میداند که بسیاری از علماء، آنها را ضعیف میدانستند. موضوع روایت لیلة الرغائب را ابن الجوزی در همین کتاب، جزء موضوعات آورده؛ و با همان سند در بعض کتب ادعیه، آورده شدهاست؛ ولی نمیتوان با اعتماد به کلام ابن الجوزی، آن را موضوع دانست.
مرحوم علّامه حلّی در منهاج الصلاح، آن را از عمرو بن شمر عن جابر آوردهاست که اصطلاحاً این سند، ضعیف است و التفصیل موکول الی محلّه.»
منبع: http://www.ostadmadadi.ir/persian/qa/11535
نشانی صفحه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:
https://web.archive.org/web/20180610133336/http://www.ostadmadadi.ir/persian/qa/11535
با توجّه به سخنان ایشان، از مجموع بحث، فهمیده میشود که روایت لیلة الرغائب، ضعیف است و نمیتوان به سنّتبودنش یقین داشت؛ در عین حال، بدعتبودنش هم قطعی نیست؛ چون یقین نداریم که روایتش جعلی باشد؛ پس چرا میگویید بدعت است؟
پاسخ:
برای بدعتبودن، نیازی به اثباتِ جعلیبودنِ روایت نداریم! همین که سندش ضعیف است، قابل استناد به دین نیست و ادای آن به قصد ورود، بدعت خواهدبود، مگر برای مقلّدی که مرجع تقلیدش، «قاعدهٔ تسامح در ادلّهٔ سنن» را قبول دارد؛ پس هر کس باید به نظر مرجع تقلیدش عملکند یا اینکه آن را رجاءً بهجا بیاورد.
اشکال پنجم:
مستحبّات را میتوان بنا بر مبنای «تسامح در ادلّهٔ سنن» انجام داد و نیازی به «سند معتبر» نیست. این نماز هم ایراد و مشکلی جز در سند ندارد و بر طبق احادیث «من بلغ» اگر کسی انجام داد، مأجور است.
پاسخ:
اشکال شما مبنی بر قاعدهٔ «تسامح در ادلّه سنن» و اخبار «من بلغ» است که مورد پذیرش همهٔ فقهاء نیست و نمیتواند استحباب شرعی را ثابت کند؛ برای نمونه، میتوانید به اشکالات شیخ اعظم(ره) بر این اخبار، در تنبیه دوم بحث شبهه وجوبیه در کتاب «فرائد الأصول» رجوع کنید.
حضرت آیتالله خوئی(ره) دربارهٔ اخبار «من بلغ» و اینکه نمیتوانند استحباب عملی را ثابتکنند و دربارهٔ بیاساسبودنِ قاعدهٔ «تسامح در ادلّهٔ سنن» فرمودهاند:
«فان مفادها مجرد الاخبار عن فضل (الله تعالى) وأنه سبحانه بفضله ورحمته یعطی الثواب الذی بلغ العامل، وإن کان غیر مطابق للواقع، فهی - کما ترى - غیر ناظرة إلى العمل و أنه یصیر مستحبّاً لأجل طرو عنوان البلوغ، ولا إلى إسقاط شرائط حجیة الخبر فی باب المستحبات.
فتحصل أن قاعدة التسامح فی أدلة السنن مما لا أساس لها، وبما ذکرناه من عدم دلالة هذه الأخبار على الاستحباب الشرعی سقط کثیر من المباحث التی تعرضوا لها فی المقام:
(منها) - أن المستفاد منها هل هو استحباب ذات العمل، أو استحبابه فیما إذا اتی به بعنوان الرجاء والاحتیاط؟ فنقول لا دلالة لها على استحباب العمل بأحد من الوجهین نعم الثواب مترتب على ما إذا کان الاتیان بالعمل بعنوان الرجاء واحتمال المطلوبیة على ما یستفاد من قوله (ع): (فعمله التماس ذلک الثواب) أو طلب قول النبی صلى الله علیه وآله وسلم، فلا یترتب الثواب على ما إذا أتی بالعمل لغرض آخر.» [مصباح الأصول، ج2، ص 319 - 320]
همچنین حضرت آیتالله میرزا جواد تبریزی(ره) قاعده تسامح را بیاساس: «أنّ قاعدة التسامح فی أدلّة السنن لا أساس لها» و حکم غیر الزامی را هم مانند حکم الزامی، نیازمند به مستند و دلیل معتبر میدانند: «أنّ الحکم الاستحبابی و غیر الإلزامی کالإلزامی یحتاج إلى مستند معتبر»[أسس القضاء و الشهادة: 64]
بنابراین، روشن شد که اخبار «من بلغ» نمیتواند استحباب نماز لیلة الرغائب را اثبات کند؛ حتّی به فرض اینکه بتواند، این نماز لیلة الرغائب، دائر مدار میان بدعت و استحباب است و مقتضای احتیاط، ترک این نماز به قصد ورود است؛ زیرا در صورت انجام آن، احتمال حرمت و ارتکاب بدعت وجود دارد، به خلاف صورت ترک؛ زیرا ترک این نماز، حدّاکثر ترک عمل مستحبّ است؛ و ترک عمل مستحبّ، مانعی ندارد.
گذشته از حضرات آیات خوئی(ره) و تبریزی(ره)، بزرگانی چون آیات عظام سیستانی، شبیریزنجانی، وحیدخراسانی و سبحانی نیز، قاعدهٔ «تسامح در ادلّهٔ سنن» را قبول ندارند.
دربارهٔ این قاعده، هر مقلّدی باید به مرجع تقلید خویش رجوعکند و به نظر وی عملکند؛ هر مرجعی هم مسئول مبنا و فتوای خویش است. در موارد متعدّدی، مراجع تقلید در آغاز رسالههای خود «قصد رجاء» را هشدار دادهاند؛ روشن است که رعایتش بر عهدهٔ مقلّدان است!
تنها برای نمونه:
1. منهاج الصالحین (للخوئی)؛ ج1، ص: 12
(مسألة 32): إن کثیرا من المستحبات المذکورة فی أبواب هذه الرسالة یبتنی استحبابها على قاعدة التسامح فی أدلة السنن، و لما لم تثبت عندنا فیتعین الإتیان بها برجاء المطلوبیة، و کذا الحال فی المکروهات فتترک برجاء المطلوبیة، و ما توفیقی إلا باللّه علیه توکلت و إلیه أنیب.
2. منهاج الصالحین (للتبریزی)؛ ج1، ص: 14
(مسألة 32): إن کثیرا من المستحبات المذکورة فی أبواب هذه الرسالة یبتنی استحبابها على قاعدة التسامح فی أدلّة السنن، و لما لم تثبت عندنا فیتعین الإتیان بها برجاء المطلوبیة، و کذا الحال فی المکروهات فتترک برجاء المطلوبیة، و ما توفیقی إلّا باللّه علیه توکلت و إلیه أنیب.
3. منهاج الصالحین (للوحید الخراسانی)؛ ج2، ص: 6
(مسألة 32): إن کثیرا من المستحبات المذکورة فی أبواب هذه الرسالة یبتنی استحبابها على قاعدة التسامح فی أدلة السنن، و لما لم تثبت عندنا فیتعین الإتیان بها برجاء المطلوبیة، و کذا الحال فی المکروهات فتترک برجاء المطلوبیة، و ما توفیقی إلا باللّه علیه توکلت و إلیه أنیب.
4. منهاج الصالحین (للسیستانی)؛ ج1، ص: 19
مسألة 32: إن کثیرا من المستحبات المذکورة فی أبواب هذه الرسالة یبتنی استحبابها على قاعدة التسامح فی أدلة السنن، و لما لم تثبت عندنا فیتعین الاتیان بها برجاء المطلوبة. و کذا الحال فی المکروهات فتترک برجاء المطلوبیة، و ما توفیقی إلا بالله علیه توکلت و إلیه أنیب.
5. الرسائل الأربع (للسبحانی)؛ ج4، ص: 36
فتحصل من جمیع ذلک أنّ قاعدة التسامح فی أدلّة السنن مما لا أساس لها لا من النقل و لا من العقل، و ظهر مما ذکرنا أنّ المناسب أنّ یبحث عن مفاد أخبار من بلغ فی علم الکلام لا الأُصول و لا الفقه.
اخبار «من بلغ»، حتّی به فرض پذیرش، فردی است و اگر فقهای قائل به قاعده «تسامح در ادلّه سنن» بخواهند به پیامدهای اجتماعی مبتلابهِ امروز بیشتر دقتکنند، چه بسا در نظرشان تجدید نظر کنند تا ساحت دین از برخی آفتها در امان بماند!
بحث ما در «مشهورات زمانه» است که کمکم با تبلیغات رسانهای کاری میکنند که این شب، با عنوانی خاص تجلیل شود و رغبتها و آرزوها و درخواستها و تقدیرهای مردم به سوی آن رانده شود و چه بسا پس از سالیانی، همردیف شب قدر قرار گیرد! این جریانسازی نیازمند استناد معتبر به دین است؛ وگرنه به بدعت میانجامد.
التماس دعا