نکاتی درباره « رؤیت هلال » و « اتحاد افق » - تکمیل و ویرایش دوم: 24 خرداد 1397
نکاتی دربارۀ «رؤیت هلال» و «اتّحاد افق» - تکمیل و ویرایش دوم: 24 خرداد 1397
مناسک اسلامی بر پایۀ ماههای قمری بنا نهاده شده و به دلیل همین اهمّیّت، «رؤیت هلال» از بحثهای مهمّ فقهی است. به اختلاف نظرهای علمی این مسئله، در کتابها و مقالات مبسوط پرداخته شده و ما در این نوشتار میکوشیم به اختصار، نکاتی را همراه با دیدگاه حضرت آیتالله العظمی سیستانی (مدّ ظلّه العالي) بیانکنیم و بحث «اتّحاد افق» را که در فضاهای غیر تخصّصی، کمتر به آن پرداخته شده، به شکلی ملموس مطرحکنیم.
بخش نخست) رؤیت هلال
1. «ماه» تنها قمر زمین است و تصوّر عامیانه، این است که در مداری دایرهای به دور زمین میگردد! و چون همواره یک روی آن به سوی زمین است و سوی دیگرش از زمین دیده نمیشود، پس حتماً حرکت وضعی ندارد!!
در حالی که مدار گردش ماه، یک بیضی است که زمین در یکی از کانونهای آن است و فاصلۀ ماه و زمین، دارای اوج و حضیض است. همچنین ماه حرکتی وضعی به حول محور خودش دارد و چون «قفل گرانشی» میان زمین و ماه برقرار است، بر اثر نیروی کشندی آن، ماه همواره به سوی زمین رو کرده و برای هر بار گشتن به گرد محور خود، ناچار به پیمودن یک دور کامل انتقالی گرداگرد زمین است؛ در نتیجه، دورۀ تناوب چرخش وضعی ماه دقیقاً با دورۀ تناوب گردش انتقالی آن به دور زمین برابر و همیشه یک روی آن به سوی زمین است؛ یعنی ماه مانند کسی که دور کعبه طواف میکند و در حین طواف باید شانۀ چپش همواره رو به کعبه باشد، اندکاندک دور خودش هم میچرخد تا همواره یک طرفش رو به زمین باشد و این، همان حرکت وضعی است که در تصویر سمت چپ میبینید:
اگر مانند تصویر سمت راست، ماه حرکت وضعی نداشت و بدون چرخش دور خودش بر گرد زمین میگشت، میتوانستیم از زمین پشت ماه را ببینیم و از آن تصویربرداری کنیم؛ ولی اینگونه نیست.
«ماه نجومی» مدّتزمان یک دوران کامل ماه به دور زمین است که 27 روز و 7 ساعت و 43 دقیقه و 4 ثانیه و اندی( 27.321582 روز) طول میکشد.
«ماه هلالی یا قمری» مدّتزمان میان دو بار پیاپی است که خورشید و زمین و ماه، بر یک خطّ میشوند و 29 روز و 12 ساعت و 44 دقیقه و 2 ثانیه و اندی( 29.530589 روز) است. ماه هلالی، طولانیتر از ماه نجومی است؛ زیرا همزمان با گردش ماه به دور زمین، زمین نیز به دور خورشید میگردد و ماه باید اندکی پیشتر رود تا دوباره هر سه بر یک خطّ قرار گیرند.
برای عرف روشن است که «ماه عرفی یا شرعی»، 29 یا 30 روزه است؛ محاسبات نشان میدهد که ماه قمری میتواند تا 3 ماه پیاپی 29 روزه یا تا 4 ماه پیاپی 30 روزه باشد. در روایات نیز هست که ماه قمری نمیتواند کمتر از 29 روز باشد! از اینرو، با ماه نجومی که مدّتزمان آن 27.3 روز است، کاری نداریم.
برای آشنایی بیشتر با ویژگیهای زمین و ماه و پیچیدگیهای حرکت آنها، به کتابهای نجومی رجوعکنید. با مطالعۀ مطالب سایت ویکیپدیا نیز، میتوانید منابع تکمیلی را بیابید:
https://en.wikipedia.org/wiki/Earth
https://en.wikipedia.org/wiki/Moon
2. میزان شرعی در آغاز ماه قمری، تحقّق هلال است و «هلال» یعنی بازتابِ قابل رؤیتِ نور خورشید از لبۀ ماه.
طبق محاسبات نجومی، در بهترین وضعیّت جوّی هم، تا چندین ساعت(دستکم 8 ساعت) بعد از مقارنۀ ماه و خورشید(ولادت ماه جدید)، امکان تشکیل هلال وجود ندارد و برای کمتر از یک حدّ فاصلۀ زاویهای مشخّص ماه و خورشید(کمتر از 7 درجه مشهور به حدّ دانژون)، اصلاً هلالی تشکیل نمیشود! چون نور خورشید هنوز از پشت رشتهکوههای لبۀ ماه بر سطح ماه نتابیده و سایۀ بلندیهای لبۀ غربی ماه به اندازهای طولانی میشود که مانع بازتاب نور از سطح ماه و تشکیل هلال است؛ در این موارد، ماه از مُحاق درآمده و در افق آسمان حضور دارد؛ امّا اصلاً هلالی تشکیل نمیشود و حتّی با تلسکوپ هم دیده نمیشود.
به این ترتیب، لحظۀ مقارنۀ ماه و خورشید و لحظۀ ولادت ماه(که لحظۀ پس از مقارنه است)، از نظر نجومی با دقّت بالا قابل محاسبه و پیشبینیاند؛ ولی برای ما ملاک نیستند! زیرا در متون فقهی، بحث و اثبات شده که میزان شرعی در آغاز ماه قمری طبق قول مشهور، تحقّق هلال است و «هلال» یعنی بازتابِ قابل رؤیتِ نور خورشید از لبۀ ماه؛ یعنی ماهی نو و از مُحاق درآمده که در افق به درجهای رسیده و ویژگیهایی را داشتهباشد که اگر ابر و موانع نباشد، امکان و قابلیّت رؤیت با چشم عادیِ غیر مسلّح را برای ساکنان زمین(و نه پروازکنندۀ با هواپیما) داشتهباشد. حتّی برخی گفتهاند که بر ماه نویی که با رؤیت عادی دیده نشود(ولو با چشم مسلّح دیده شود)، اصلاً «هلال» صدق نمیکند.
البتّه قول غیر مشهور، رؤیت هلال با چشم مسلّح(تلسکوپ و دوربین و ابزارهای اپتیکی) را کافی میداند.
دربارۀ ادلّۀ طرفین، در کتابهای فقهی بحثهای مبسوطی شده که در این مجال نمیگنجد. برای خوانندگان آشنا به فقه و تنها به عنوان نمونه، چند مقالۀ در دسترس را -که برخی ناظر و در نقد همدیگر نیز هستند- پیشنهاد میدهم:
یک) «رؤیت هلال با چشم مسلّح» نوشتۀ حجّتالاسلام و المسلمین رضا مختاری، در دفاع از رؤیت با چشم غیر مسلّح، منتشرشده در فصلنامه تخصّصی فقه اهلبیت(ع)، ش 39 و 40، ص 148 - 162 : http://ensani.ir/fa/content/93247/default.aspx یا
http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=217
نشانی صفحه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:
https://web.archive.org/web/20180613174932/http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=217
(در دو مورد اخیر، پس از زدن لینک و باز شدن صفحه، روی عنوان مقاله در ستون سمت راست صفحه کلیک کنید.)
دو) «اعتبار ابزار جدید در رؤیت هلال» نوشتۀ حجّتالاسلام و المسلمین محمّدجواد فاضل لنکرانی، در دفاع از رؤیت با چشم مسلّح، منتشرشده در فصلنامه تخصّصی فقه اهلبیت(ع)، ش 43، ص 176 - 206 : http://ensani.ir/fa/content/93381/default.aspx یا
http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=190
نشانی صفحه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:
https://web.archive.org/web/20180613181342/http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=190
(در دو مورد اخیر، پس از زدن لینک و باز شدن صفحه، روی عنوان مقاله در ستون سمت راست صفحه کلیک کنید.)
سه) «باز هم رؤیت هلال با چشم مسلّح» نوشتۀ حجّتالاسلام و المسلمین رضا مختاری، در دفاع از رؤیت با چشم غیر مسلّح، منتشرشده در فصلنامه تخصّصی فقه اهلبیت(ع)، ش 43، ص 207 - 240 : http://ensani.ir/fa/content/93385/default.aspx یا
http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=190
نشانی صفحه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:
https://web.archive.org/web/20180613181342/http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=190
(در دو مورد اخیر، پس از زدن لینک و باز شدن صفحه، روی عنوان مقاله در ستون سمت راست صفحه کلیک کنید.)
3. فتوای حضرت آیتالله العظمی سیستانی(مدّ ظلّه العالي) مانند مشهور فقهاء، این است که رؤیت هلال باید با چشم غیر مسلّح باشد و رؤیت با چشم مسلّح(دوربین و تلسکوپ) کافی نیست.
برای آشنایی اجمالی، عموم خوانندگان میتوانند به پاورقی 1 صفحۀ 590 و 591 (فایل Pdf) «توضیحالمسائل جامع حضرت آقای سیستانی» رجوعکنند یا همان مطلب را در پاورقی 29 این صفحه از سایت ایشان بخوانند:
https://www.sistani.org/persian/book/25103/4035
نشانی صفحه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا در دسترسنبودنِ منبع:
https://web.archive.org/web/20180613182316/https://www.sistani.org/persian/book/25103/4035
لینک دانلود نسخۀ Pdf رسالۀ جامع حضرت آیتالله العظمی سیستانی(مدّ ظلّه العالي):
https://www.sistani.org/files-new/book-pdf/persian-tozih-jame.pdf
نشانی نسخه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا در دسترسنبودنِ منبع:
خوانندگان آشنا به زبان عربی نیز، میتوانند به صفحات 39 تا 42 کتاب «أسئلة حول رؤية الهلال مع أجوبتها، وفق ما أفاده سماحة السيّد السيستاني» رجوعکنند. این کتاب را میتوانید از لینک زیر دانلود کنید:
http://taghrirat.net/ketab/helal-taghrirat.net.pdf
نشانی نسخه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا در دسترسنبودنِ منبع:
https://web.archive.org/web/20180613183400/http://taghrirat.net/ketab/helal-taghrirat.net.pdf
4. حضرت آیتالله العظمی سیستانی(مدّ ظلّه العالي) مانند مشهور فقهاء قائلاند که رؤیت «طریقیّت» دارد؛ امّا نه برای مجرّد حضور ماه در افق! بلکه برای حضور ماهی در افق که ویژگیهایی را داشتهباشد که اگر ابر و موانع نباشد، هلالش قابل رؤیت با چشم غیر مسلّح باشد؛ ولو کسی هم آن را نبیند!
یعنی آنچه موضوعیّت دارد، رؤیتپذیری هلال با چشم غیر مسلّح(قابليّة الهلال للرؤية بالعين المجرّدة) است و رؤیت فعلی، موضوعیّت ندارد و لازم نیست(رؤیت تقدیری کافی است)؛ بنابراین، رؤیت «طریق محض» است و بدیلهایی مانند قیام بیّنه یا گذشتن سی روز از آغاز ماه گذشته، طریق بر آن طریق هستند و به همان رؤیت بر میگردند؛ یعنی بیّنهای معتبر است که شهادت دهد هلال را با چشم غیر مسلّح دیدهاست(نه بیّنهای که با چشم مسلّح دیدهباشد!) یا گذشتنِ سی روز از آغاز ماهی معتبر است که اوّل آن ماه، با رؤیت هلال با چشم غیر مسلّح ثابت شدهباشد.
معظّمله در پاسخ به پرسشِ «لا سیّما أنّ الرؤیة طریق إلی ظهور الهلال علی الأفق و لا موضوعیّة لها»، فرمودهاند:
«لا بدّ من البناء علی أنّ الرؤیة المذکورة في النصوص إنّما أخذت طریقاً إلی ظهور الهلال علی الأفق بحجم و بارتفاع مناسبین لأن یُری بالعین المتعارفة غیر المسلّحة لو لا الموانع الخارجیّة من سحاب و نحوه.» (أسئلة حول رؤیة الهلال مع أجوبتها، ص 40)
همچنین در جای دیگر فرمودهاند:
«إنّ المستفاد من الأدلّة الشرعیّة کون العبرة في بدایة الشهر القمريّ بظهور الهلال علی الأفق بنحو قابل للرؤیة بالعین المجرّدة لو لا الغیم و نحوه من الموانع الخارجیّة؛ فلا تکفي ولادة الهلال و کونه موجوداً علی الأفق و لکن بنحو غیر قابل للرؤیة مطلقاً أو بنحو غیر قابل للرؤیة إلّا بالأدوات المقرّبة و الرصد المرکّز.» (همان، ص 43 - 44)
5. معظّمله «پیشبینیهای منجّمان» را به دو بخش «یقینی و ظنّی» تقسیم میکنند و شهادت به رؤیت و بیّنهای را که مخالف «پیشبینی یقینیِ منجّمان» باشد، مردود میدانند و نمونهاش هم در هلال شوّال سال 1419 قمری رخ داد که در ایران، عید اعلام شد؛ ولی با آنکه برخی شهرهای عراق که در غرب ایران است و ملاک اتّحاد افق طبق مبنای ایشان را هم داشت، ایشان نپذیرفتند؛ زیرا یقین داشتند که در آن شب، هلال قطعاً غیر قابل رؤیت با چشم غیر مسلّح بودهاست.(در اینباره، بنگرید به: أسئلة حول رؤیة الهلال مع أجوبتها، ص 43 - 55)
دربارۀ محاسبات نجومی و اینکه آیا میتوان به استناد آنها به یقین رسید و عمل کرد، توضیح بیشتری نیاز است:
پیشبینیهای کارشناسان(مانند آنچه در این وبلاگ، بهعنوان پیشبینی رؤیتپذیری هلال هر ماه منتشر میشود)، محاسبات نجومی همراه با لحاظکردن مبانی فقهی دربارۀ امکان رؤیت هلال با چشم است؛ نه صِرف محاسبات فیزیکی دربارۀ مقارنه و تولّد ماه یا حضور آن در فلان نقطۀ افق.
نقشهها و محاسبات رؤیتپذیری هلال، بهطور کلّی بر سه قسم است:
الف) گاهی گفته میشود که در فلان مناطق، هلال اصلاً(حتّی با چشم مسلّح) دیده نخواهدشد؛ زیرا ماه پیش از غروب آفتاب، غروب میکند یا اینکه مقارنه پس از غروب آفتاب رخ میدهد؛ یا اینکه مقارنه پیش از غروب آفتاب رخ میدهد و ماه نیز پس از غروب آفتاب، غروب میکند؛ ولی روشنایی هلال به اندازهای نیست که حتّی با چشم مسلّح دیده شود! در این قول در این مناطق، همهٔ کارشناسان نجوم همنظرند و اختلافی میان آنان نیست.
این بند «الف» قابل عمل است و حتّی میتواند ما را از استهلال بینیاز کند و با استناد به آن، میتوان شهادت هزاران عادل به رؤیت را کنار گذاشت؛ زیرا اطمینان داریم که خطا کردهاند.
ب) گاهی گفته میشود که در فلان مناطق، هلال حتماً و بهسادگی دیده خواهدشد(که خودش بر دو قسم است: حتماً با چشم مسلّح، یا حتماً با چشم غیر مسلّح). در این قول در این مناطق، همهٔ کارشناسان نجوم همنظرند و اختلافی میان آنان نیست.
این بند «ب» هم قابل عمل است و میتواند ما را از استهلال بینیاز کند؛ زیرا آنچه موضوعیّت دارد، «قابلیّت رؤیت هلال در افق(با همان اختلافِ کفایت چشم مسلّح، یا لزوم چشم غیر مسلّح)» است و خودِ رؤیت، طریقیّت دارد.
ج) گاهی گفته میشود که در فلان مناطق، هلال محتمل و ممکن است با چشم مسلّح یا غیر مسلّح دیده شود. در این قول در این مناطق، میان کارشناسان نجوم، اختلاف است.
این بند «ج» به تنهایی قابل عمل نیست و ما را از استهلال بینیاز نمیکند و با استناد به آن، نمیتوان شهادت عادل را کنار گذاشت؛ پس باید به استهلال پرداخت تا رؤیت محقّق شود.
در همین بند «ج» و شرایط مرزی و اختلافی است که خودِ کارشناسان نجوم هم، استهلال را لازم میدانند و با جدّیّت به استهلال میپردازند و گزارش و تصویر ثبت میکنند تا «رکورد بشکنند» و حدّ ملاکها را بهبود بخشند و بتوانند فرمولهای محاسباتی موجود را اصلاح کنند یا خودشان فرمول جدیدی ارائهدهند؛ چنانکه تا کنون، این اصلاحها انجام شده و اصولاً این متد و روشِ هر علم تجربی است که قوانینِ اثباتشدهٔ آن در عین اینکه ابطالپذیرند، تا زمان ابطال، حجّتاند و تلاش برای ابطال یا ارتقای آنها نیز رها نمیشود.
در همان بندهای «الف» و «ب» نیز، قطع و یقین حاصل نمیشود؛ بلکه «ظنّ قوی» و «اطمینان علمی ناشی از محاسبات» حاصل میشود که حجّت است و به آن عمل میکنیم(وگرنه قسم «ج» صِرف ظنّ است).
امّا توضیح اینکه از این محاسبات علمی، قطع و یقین حاصل نمیشود:
فارغ از بحث هلال و رؤیت آن، محاسبات علمی با دقّت بالا به ما میگوید که خورشید یا ماه در فلان زمان، دقیقاً در فلان نقطه از آسمان است.
فرق فیزیکدانِ کافر با فیزیکدان مؤمن به خدا در اینجا آشکار میشود که از نظر کارشناس کافر، وجود ماه در فلان نقطهٔ آسمان(ناشی از محاسبات علمی دقیق) «قطعی و یقینی» است و خلاف آن در نظرش متصوّر نیست، مگر اینکه منجرّ به اختلال حرکاتِ کلّ منظومهٔ شمسی شود؛
در حالی که از نظر کارشناس مؤمن، وجود ماه در فلان نقطهٔ آسمان(ناشی از محاسبات علمی دقیق) «قطعی و یقینی» نیست؛ بلکه «مظنون قوی و اطمینانی» است و خلاف آن عقلاً ممکن است، بدون اینکه منجرّ به اختلال حرکات کلّ منظومهٔ شمسی شود! خداوند قادر است حرکت ماه را متوقّف کند و چیزی نیز، به هم نریزد؛ چنانکه میتواند شقّالقمر کند و این امور از مُحالات عقلی نیستند؛ پس ما هرگز «قطع و یقین» نداریم که در فلان زمان، ماه قطعاً در همان نقطهای قرار دارد که محاسبات علمی به ما میگویند؛ زیرا هم نقص در فرمولهای تجربی ما راه دارد و هم «هو القاهر فوق عباده»؛ اگر چه «اطمینان علمی» داریم و به آن عمل میکنیم.
اگر کسی بگوید:
«معجزهای چون شقّالقمر، استثناء است و طبق "أبی الله أن يجري الأشياء إلا بأسباب" سنّتهای تکوینی و قوانین خداوند، تخلّفناپذیر است و آیات الهی مانند گردش زمین و ماه و خورشید و سیّارگان در فلک خود، حتمی و بدون ذرّهای تخطّی از قوانین فیزیکی انجام میشود؛ پس محاسبات علمی یقینآورند»،
در پاسخ میگوییم:
«آنچه ما تا کنون با علم تجربی، از قوانین الهی و سنّتهای تکوینی خداوند شناختهایم، همهٔ سنّتهای الهی نیست و چه بسیار سنّتهای تکوینی که حاکم بر اینها هستند و ما نمیشناسیم؛ معجزه به مُحالات تعلّق نمیگیرد و معجزهٔ شقّالقمر هم بدون به هم ریختگی حرکات تکوینی سیّارات، قطعاً طبق سنّت تکوینی و "بأسباب" رخ دادهاست که تا کنون برای ما ناشناخته مانده؛ ولی ممکن است در آینده شناخته شود.»
پس نتیجه شد که از محاسبات علمی، قطع و یقین حاصل نمیشود؛ اگر چه «اطمینان علمی» حاصل میشود که حجّت است و به آن عمل میکنیم.
6. طبق فتوای حضرت آیتالله العظمی سیستانی(مدّ ظلّه العالي)، اوّل ماه با حکم حاکم شرع ثابت نمیشود؛ از اینرو، با توجّه به نکات پیشگفته، صِرف «حکم إنشائی حاکم» و «پیشگویی منجّمان» و «گواهی افرادی که شهادت دهند با چشم مسلّح، ماه را دیدهاند» و نیز «اعلام و خبر از احراز ماه در نزد حاکم، هنگامی که احتمال میرود بنا بر مبنای وی در کفایت چشم مسلّح باشد»، نمیتواند برای مقلّد حضرت آقای سیستانی پذیرفتنی باشد؛ مگر اینکه مقلّد، از پیشبینی آنان یا شهادات ایشان یا حکم حاکم یا إخبار وی، علم یا اطمینان پیدا کند که هلالی در افق بوده که ویژگیهایی را داشته که اگر ابر و موانع نمیبود، قابل رؤیت با چشم غیر مسلّح میبود.
پیشنهاد میشود دربارۀ «حکم حاکم و اعلام اوّل ماه» حتماً مطلب زیر را در همین وبلاگ بخوانید:
http://aasemaan25.blog.ir/post/Hokm-Hakem
بخش دوم) اتّحاد افق
1. مسئلۀ دیگری که در رؤیت هلال و آغاز ماه قمری میان فقهاء اختلافی است، این است که آیا اتّحاد افقها شرط است یا نه؟ اگر شرط باشد، یعنی رؤیت هلال در یک نقطه، فقط برای مناطقِ همافق و قریبالأفق با آن کافی است(نه برای نقاط بعیدالأفق یا همۀ زمین و نه برای نقاطی که با هم، اشتراک در شب دارند).
حضرت آیتالله العظمی خوئی(ره) و برخی از مراجع بزرگوار(مانند حضرات آیات عظام تبریزی(ره)، هاشمیشاهرودی، نوریهمدانی و ...) قائلاند که اگر در مکانی هلال دیده شود، برای سایر کشورها و شهرهایی که در بخشی از شب، با آن مکانِ رؤیت هلال، اشتراک در شب دارند، کفایت میکند(چه در شرق آن مکان باشند و چه در غرب آن؛ البتّه حضرت آیتالله العظمی وحیدخراسانی قید زدهاند که دو نقطه در بیشترِ شب مثلاً در 6 ساعت از 10 ساعتِ شب، با هم اشتراک داشتهباشند)؛ حتّی حضرت آیتالله العظمی لطفالله صافیگلپایگانی(مدّ ظلّه) بدون ذکر قید اشتراک در شب، فرمودهاند: «بعید نیست کفایت رؤیت ماه در هر محلّی برای سایر نقاط»؛ در واقع، این بزرگواران، اتّحاد افق را شرط نمیدانند.
حضرت آیتالله العظمی سیستانی مانند مشهور فقهاء معتقدند که آغاز شهر قمری، امری نسبی است که در شهرهای مختلف، متفاوت است و امر یکسانی در همۀ شهرها نیست و آنچه شرعاً برای شخص ساکنِ یک نقطه معتبر است، قابلیّت رؤیت هلال با چشم غیر مسلّح در همان نقطه یا مکانهایی است که اگر هلال در آنها دیده شود، در صورت نبودِ موانع جوّی مانند ابر یا غبار، در نقطۀ سکونت آن شخص نیز دیده میشود؛ یعنی اتّحاد افق شرط است. (ملاک آن گفته خواهدشد.)
دربارۀ ادلّۀ طرفین، در کتابهای فقهی بحثهای مبسوطی شده که در این مجال نمیگنجد. برای خوانندگان آشنا به فقه و زبان عربی و تنها به عنوان نمونه، دو مقاله و یک کتاب را پیشنهاد میدهم:
یک) «ثبوت الشهر برؤية الهلال في بلد آخر» نوشتۀ حضرت آیتالله سیّدمحمود هاشمیشاهرودی، در دفاع از نظریّۀ استادشان حضرت آیتالله العظمی خوئی(ره)، منتشرشده در مجلّة فقه أهل البيت(ع)، ش 31، ص 11 - 68 :
http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=113
نشانی صفحه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:
https://web.archive.org/web/20180613235131/http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=113
(در هر دو مورد، پس از زدن لینک و باز شدن صفحه، روی عنوان مقاله در ستون سمت راست صفحه کلیک کنید.)
دو) صفحات 5 تا 38 کتاب «أسئلة حول رؤية الهلال مع أجوبتها، وفق ما أفاده سماحة السيّد السيستاني»، در نقد نظریّۀ استادشان حضرت آیتالله العظمی خوئی(ره) و دفاع از مبنای اشتراط اتّحاد افق؛ این کتاب را میتوانید از لینک زیر دانلود کنید:
http://taghrirat.net/ketab/helal-taghrirat.net.pdf
نشانی نسخه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا در دسترسنبودنِ منبع:
https://web.archive.org/web/20180613183400/http://taghrirat.net/ketab/helal-taghrirat.net.pdf
سه) کتاب «اتّحاد الآفاق و اختلافها في بداية الأشهر القمريّة، تقرير أبحاث السيّد محمّدرضا السيستاني» نوشتۀ أمجد رياض و نزار يوسف، در نقد نظریّۀ حضرت آیتالله العظمی خوئی(ره) و دفاع از مبنای اشتراط اتّحاد افق؛ این کتاب را میتوانید در صفحۀ زیر دانلود کنید:
http://alfeker.net/library.php?id=4105
نشانی نسخه pdf ذخیرهشده در گوگل:
https://drive.google.com/file/d/0B5UvkM76IiOlNE9vbklqWmtkeDg/view
دقّت شود که در این کتاب، اصطلاحاتِ «اتّحاد الآفاق» و «وحدة الأفق» برای اشاره به نظر مراجعی مانند حضرت آیتالله العظمی خوئی(ره) است که اتّحاد افق را شرط نمیدانند و اصطلاح «اختلاف الآفاق» برای اشاره به نظر مشهور فقهاء است که اتّحاد افق را شرط میدانند.
2. در برخی کتابها و مقالات و سایتها -که متأسّفانه کم هم نیستند!- ملاکی برای اتّحاد افق مطرح کردهاند و بدون مقیّدکردن به نزدیکی در عرض جغرافیایی، گفتهاند: «شهرهایی را که از نظر علم هیئت در یک طول جغرافیایی(نصفالنهار) قرار گرفتهباشند، همافق مینامند؛ بنابراین اگر در یکی از این شهرها، ماه دیده شود و مانعی مانند ابر در کار نباشد، در شهرهایی که در طول آن قرار دارد، نیز دیده میشود.» یا گفتهاند: «رؤیت هلال در شهرهای شرقی، برای شهرهای غربی نیز کافی است.»
در حالی که این ملاک، همواره درست نیست! به مثال زیر دقّت کنید:
شهر «دارالسلام(پایتخت تانزانیا)» روی نصفالنهار 39 درجه و 17 دقیقۀ شرقی و شهر «هامبورگ(آلمان)» روی نصفالنهار 10 درجۀ شرقی قرار دارد؛ یعنی از نظر طول جغرافیایی، دارالسلام حدود 29 درجه در شرقِ هامبورگ قرار دارد؛ با این همه، در غروب روز جمعه 13 دیماه 1381 شمسی، هلال ماه در دارالسلام رؤیت شد؛ ولی در هامبورگ(که در غرب آن است) دیده نشد!
حتّی فارغ از هلال ماه و پیچیدگیهای رؤیت آن، تصوّرات ما از طلوع و غروب خورشید نیز دقیق نیست!
اگر در همین مثال و دربارۀ همان دو شهر، از بیشترِ تحصیلکردگان بپرسید: «در آن روز، خورشید در کدام شهر، زودتر غروب کرده؟» طبق تصوّر عامیانه که همواره خورشید در شهرهای شرقی، زودتر طلوع و زودتر هم غروب میکند، پاسخ خواهندداد: «در دارالسلام، زودتر غروب کردهاست!»
در حالی که آن روز، خورشید در هامبورگ(که غربیتر است)، در ساعت 18 و 43 دقیقه(به وقت ایران) غروب کرده و 29 دقیقۀ بعد، در دارالسلام در ساعت 19 و 12 دقیقه(به وقت ایران) غروب کردهاست!!
تصوّرات عامیانۀ فوق، به دلیل سادهانگاری و در نظر نگرفتنِ «تفاوت عرض جغرافیایی حدود 60 درجۀ آن دو شهر و کرویبودنِ زمین و تفاوت فصول به دلیل کجبودنِ محور زمین» است.
مثالی که مطرح شد، در مقالۀ خواندنی «تعارض بین رأی منجّمان و گواهی شهود به رؤیت هلال» از حجّتالاسلام و المسلمین علیرضا موحّدنژاد آمدهبود که مطالعۀ آن پیشنهاد میشود:
http://www.ensani.ir/storage/Files/20101028171823-218.pdf
نشانی نسخه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا در دسترسنبودنِ منبع:
https://web.archive.org/web/20180614002758/http://www.ensani.ir/storage/Files/20101028171823-218.pdf
3. برای آشنایی اجمالی خوانندگان با نظر حضرت آیتالله العظمی سیستانی دربارۀ ملاک همافق بودن، پاورقی «توضیحالمسائل جامع» را میآورم:
«پس با توجّه به این معنا، همافق بودن یا نبودن دو منطقه نسبت به یکدیگر، امر ثابتی نیست؛ بلکه در ماههای مختلف، ممکن است متفاوت باشد. توضیح بیشتر این است که:
برای رؤیت هلال در شب اوّل ماه، اموری مؤثّر است؛ از جمله: زمان غروب خورشید و ماه، و اختلاف زمان غروب آن دو، و نیز مختصّات خورشید و ماه، و جدایی زاویهای ماه و خورشید -که از اختلاف ارتفاع ماه و خورشید، و نیز اختلاف سمت آن دو نشأت میگیرد- و همینطور درصد روشنایی هلال و به اصطلاح فاز ماه و ...
گاه ممکن است در یکی از ماههای قمری، ویژگیهای فوق باعث شود ماه در افق شهری مثلاً با نورانیّت زیاد و مدّت مکث طولانی دیده شود که این امر باعث اطمینان میشود که در شهرِ بهخصوص دیگر، چنانچه ابر یا مانع دیگری نبود، حتماً ماه دیده میشد و به اصطلاح، بین رؤیت ماه با این شرایط در شهر اوّل و رؤیت ماه در شهر دوم ملازمه وجود دارد.
امّا در ماه قمری دیگر، ممکن است در همان شهر اوّل، ماه دیده شود؛ امّا از آنجا که مثلاً مدّت مکث ماه و جدایی زاویهای آن با خورشید، کم بوده، نتوان اطمینان پیدا کرد که اگر در شهر دوم، ابر یا مانع دیگری نبود، حتماً ماه دیده میشد و به تعبیر دیگر، بین رؤیت ماه در شهر اوّل با رؤیت ماه در شهر دوم ملازمه وجود ندارد.
پس یک شهر، در یک ماه قمری، نسبت به شهر دیگر همافق بوده؛ امّا در ماه دیگر نسبت به همان شهر، همافق نمیباشد.
البتّه به طور کلّی و عموم، ممکن است گفته شود:
اگر شهری که ماه دیده شده(شهر اوّل)، در شرق شهر دوم -که مثلاً مانعی از دیدهشدن ماه در آن بوده- قرار داشتهباشد، چنانچه در خطّ عرض جغرافیایی، بیش از یک یا دو درجه اختلاف نداشتهباشد، غالباً ملازمه وجود داشته و غالباً دیدهشدن ماه در شهر اوّل، اوّل ماه را برای شهر دوم نیز ثابت میکند؛ بنابراین، ثابتشدن رؤیت ماه در مشهد، اوّل ماه را غالباً برای نیشابور، سبزوار، شاهرود، دامغان، تهران، قروین، سقز، سردشت و ... ثابت میکند.
امّا در غیر این صورت، وجود ملازمه و ثابتشدن ماه، در شهر دیگر، بستگی به ویژگیهای ماهی دارد که در شهر اوّل رؤیت شده که در توضیحات به آن اشاره گردید.
به طور مثال، در برخی از موارد ممکن است خصوصیّات رؤیت ماه طوری باشد که دیدهشدن ماه در شهرهایی از پاکستان یا هندوستان یا حتّی عراق و عربستان، اوّل ماه در مشهد را هم ثابت کند و در بسیاری از موارد هم، ممکن است دیدهشدن ماه حتّی در تهران یا اصفهان یا شهرهای نزدیکتر مثل شاهرود هم، اوّل ماه را در مشهد ثابت ننماید؛ که در هر مورد میتوان از متخصّصین متدیّن کسب اطّلاع نمود.
از آنچه ذکر گردید، روشن شد که مرزها و تقسیمات کشوری و شهری به هیچوجه در اتّحاد افق و عدم آن، دخیل نمیباشد.»
منبع: پاورقی 31 در این صفحه: https://www.sistani.org/persian/book/25103/4035
نشانی صفحه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا در دسترسنبودنِ منبع:
https://web.archive.org/web/20180613182316/https://www.sistani.org/persian/book/25103/4035
پس بهطور خلاصه، از نظر معظّمله، تقسیمات کشوری و استانی و شهری ملاک نیست و هلال باید در شهری که مقلّد در آن ساکن است، ثابت شود؛ یا در شهری که با آن اتّحاد افق دارد. این اتّحاد افق، «در آغاز هر ماه قمری متفاوت است» و آنچه غالبی است، این است که شهر اوّل که هلال در آن رؤیت شده، در شرق شهر دوم باشد و در عرض جغرافیایی نیز، بیش از 2 درجه اختلاف نداشتهباشند.
باز هم تأکید میشود که همین ملاکِ گفتهشده، غالبی است و دائمی نیست؛ مهمّ، «اطمینان شخصی به تلازم رؤیت هلال در دو شهر است» و برای حصول این اطمینان، باید به متخصّصان رجوعکرد تا در آغاز هر ماه قمری، شهرهای همافق را مشخّص کنند.
4. برای روشنشدنِ آنچه گفتهشد و اینکه قرار داشتنِ دو شهر روی یک خطّ طولی جغرافیایی(یک نصفالنهار) ملاکی برای همافق بودنِ آنها در رؤیت هلال نیست، از تصاویر کمک میگیریم.
گفته شد که برای رؤیت هلال در شب اوّل ماه، عواملی چون «زمان غروب خورشید و ماه» و «اختلاف زمان غروب آن دو» و «مختصّات خورشید و ماه و جدایی زاویهای ماه و خورشید که از اختلاف ارتفاع ماه و خورشید، و نیز اختلاف سمت آن دو نشأت میگیرد» و «درصد روشنایی هلال و به اصطلاح فاز ماه» و ... مؤثّرند. امروزه، برنامههایی تهیّه شدهاند که با محاسبات رایانهای و طبق معیارهایی، این عوامل را برای نقاط مختلف زمین در نظر میگیرند و الگوهای رؤیتپذیری هلال ماه را پیشبینی و ترسیم میکنند. به تصاویر زیر بنگرید:
یک) نقشۀ رؤیتپذیری هلال ماه رمضان المبارک 1436 قمری، در غروب چهارشنبه 27 خرداد 1394 شمسی برابر با 17 ژوئن 2015 میلادی، بر اساس معیار «عوده»:
دو) نقشۀ رؤیتپذیری هلال ماه رمضان المبارک 1436 قمری، در غروب پنجشنبه 28 خرداد 1394 شمسی برابر با 18 ژوئن 2015 میلادی، بر اساس معیار «عوده»:
در مناطقی که در رنگ سبز قرار دارند، هلال به سادگی با چشم غیر مسلّح دیده میشود.
در مناطقی که در رنگ ارغوانی(شبیه صورتی) قرار دارند، هلال با چشم مسلّح دیده میشود و ممکن است با چشم غیر مسلّح نیز دیده شود.
در مناطقی که در رنگ آبی قرار دارند، هلال فقط با چشم مسلّح دیده میشود.
در مناطقی که بیرنگ هستند، رؤیت هلال ناممکن و نشدنی است.(زیرا مقارنه پیش از غروب آفتاب رخ میدهد و ماه نیز پس از غروب آفتاب، غروب میکند؛ ولی روشنایی هلال به اندازهای نیست که حتّی با چشم مسلّح دیده شود!)
در مناطقی که در رنگ قرمز قرار دارند، رؤیت هلال ممتنع و غیر قابل تحقّق است.(زیرا ماه پیش از غروب آفتاب، غروب میکند یا اینکه مقارنه پس از غروب آفتاب رخ میدهد.)
سه) نقشۀ رؤیتپذیری هلال ماه رمضان المبارک 1436 قمری، در غروب چهارشنبه 27 خرداد 1394 شمسی برابر با 17 ژوئن 2015 میلادی، بر اساس معیار «یالوپ»:
چهار) نقشۀ رؤیتپذیری هلال ماه رمضان المبارک 1436 قمری، در غروب پنجشنبه 28 خرداد 1394 شمسی برابر با 18 ژوئن 2015 میلادی، بر اساس معیار «یالوپ»:
در مناطقی که در رنگ سبز قرار دارند، هلال به سادگی با چشم غیر مسلّح دیده میشود.
در مناطقی که در رنگ زرد(شبیه نارنجی) قرار دارند، هلال تحت شرایط جوّی مناسب، با چشم غیر مسلّح دیده میشود.
در مناطقی که در رنگ ارغوانی(شبیه صورتی) قرار دارند، رؤیت هلال ممکن است نیاز به ابزار و چشم مسلّح داشتهباشد؛ یعنی پس از رؤیت با ابزار، ممکن است هلال با چشم غیر مسلّح نیز دیده شود.
در مناطقی که در رنگ آبی قرار دارند، هلال فقط با چشم مسلّح دیده میشود.
در مناطقی که بیرنگ هستند، رؤیت هلال ناممکن و نشدنی است.(زیرا مقارنه پیش از غروب آفتاب رخ میدهد و ماه نیز پس از غروب آفتاب، غروب میکند؛ ولی روشنایی هلال به اندازهای نیست که حتّی با چشم مسلّح دیده شود!)
در مناطقی که در رنگ قرمز قرار دارند، رؤیت هلال ممتنع و غیر قابل تحقّق است.(زیرا ماه پیش از غروب آفتاب، غروب میکند یا اینکه مقارنه پس از غروب آفتاب رخ میدهد.)
به این ترتیب، میبینید که مناطق و الگوهای رؤیتپذیری هلال ماه، سهموی یعنی بهشکل سهمی یا شلجمی هستند و نمیتوان همافق بودن مناطق مختلف را بر اساس طول و عرض جغرافیایی، بهطور دائمی و ثابت مشخّص کرد؛ زیرا این سهمیها در آغاز ماه قمری بعدی متفاوتاند! در نتیجه، همافقی در رؤیت هلال، در آغاز هر ماه قمری، متفاوت و «تقریباً» به معنای قرارداشتن در یک منطقهٔ همرنگ از نقشهٔ رؤیتپذیری است و بر این اساس، بهطور طبیعی ماههایی پیش میآید که همۀ مناطق کشوری مانند ایران، همافق نخواهندبود که در آنصورت، اعلام یک روز بهعنوان اوّل ماه در سراسر کشور، با شرط اتّحاد افق سازگار نخواهدبود.
این تصوّر غلط هم که گاهی گفته میشود: «عید فطر که یک روز بیشتر نیست! مگر میشود در یک کشور، دو روز عید فطر داشتهباشیم؟!» ناشی از ناآگاهی از حرکات خورشید و زمین و ماه است؛ توضیح:
علّت اصلی اینکه گاهی در اعلام عید فطر در کشور اختلاف پیش میآید، مشخّصات کروی و مداری خورشید و زمین و ماه است؛ نه تعدّد مراجع عظام تقلید! زیرا فارغ از تعدّد مراجع و اختلاف مبانی فقهی آنان، حتّی اگر فقط یک مرجع تقلید مانند مقام معظّم رهبری وجود داشتهباشد که قائل به «شرط اتّحاد افق» است(به سؤالات 838 و 839 کتاب «أجوبة الاستفتائات» در اینجا یا اینجا بنگرید) و همۀ مردم نیز، مقلّد وی باشند، باز هم با محاسبات میتوان نشان داد که بهطور طبیعی ماههایی پیش میآید که همۀ مناطق کشوری مانند ایران، از نظر قابلیّت رؤیت هلال با چشم مسلّح نیز، همافق نخواهندبود.(این مسئله در گذشته نیز اتّفاق افتادهاست؛ تنها برای نمونه، اینجا و اینجا و اینجا را در همین وبلاگ ببینید.)
گردش وضعی زمین به دور خودش بهگونهای است که خورشید در شهرهای مختلف، در زمانهای مختلفی طلوع و غروب میکند و این تفاوت اذانهای صبح و ظهر و مغرب در شهرهای مختلف، امری کاملاً جاافتاده و پذیرفتهشدهٔ عموم مردم است؛ به همین قیاس(البتّه با کمی پیچیدگی بیشتر و تفاوت در هر ماه قمری)، طلوع و غروب ماه در شهرهای مختلف، متفاوت است و امکان رؤیت آن را نیز متفاوت میسازد و انتظار همزمانیِ آن در شهرهایی که نزدیک هم نیستند، نابجاست.
پس با توجّه به مشخّصات کروی و مداری خورشید و زمین و ماه، انتظار اینکه همواره در سراسر کشوری پهناور مانند ایران، یک روز عید فطر باشد و هیچگاه هیچ اختلافی پیش نیاید، مانند این است که انتظار داشتهباشیم اذان ظهر روز جمعه و نماز جمعه در سراسر کشور ایران، در یک زمان گفته و خوانده شود!!
مرزبندیهای جغرافیایی و سیاسی کشورها(که مثلاً سر مرز ایران و افغانستان، تا چند متر آن طرفتر، افغانستان است و چند متر این طرفتر، ایران است!) و گزینش ساعت محلّی(مثلاً برای کلّ ایران +3.5 از گرینویچ، در حالی که شهرهای مختلف ایران روی نصفالنهارهای متفاوتی هستند!) اموری است اعتباری و قراردادی، و انتظار ما برای تبعیّتِ حرکات تکوینی خورشید و زمین و ماه از این اعتبارات، انتظاری است گزاف!
اگر به زمان ظهور حضرت حجّت(عج) و استقرار حکومت مهدوی در سراسر کرۀ زمین بهعنوان کشوری واحد، کمی فکر کنیم، خواهیمدید که گاهی ماههایی پیش میآید که نمیشود در سراسر کرۀ زمین، یک روز عید فطر باشد و به ناچار، دو روز آغاز ماه خواهدبود و مرز جدایی دو منطقه را «نقاط همافق» تعیین میکند؛ نه مرزبندیهای قراردادی و سیاسی که ماه، آنها را به رسمیّت نمیشناسد و در کشور واحد مهدوی، خبری از آنها نیست.
التماس دعا