روزه واجب ماه رمضان ، سه روز یا سی روز ؟!
روزه واجب ماه رمضان، سه روز یا سی روز؟!
چند روز پیش، شبههای بهدستم رسید که چون سر و شکل فقهی و استدلالی به خود گرفتهبود، نیازمند پاسخ مینمود. البتّه این شبهه، خلاصهشده و تعدیلشده مطلبی بود که چند سال پیش، در سایت زیر منتشر شدهبود:
https://neeloofar.org/arashsalim/1085-280494.html
نشانی صفحه ذخیرهشده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:
https://web.archive.org/web/20170621033217/https://neeloofar.org/arashsalim/1085-280494.html
مطلب سایت نیلوفر، با عباراتی مانند:
«... شوربختانه درباره موضوع مهمی چون روزه، تبیین جامع و بدون تناقضی حتی از این سه آیه پشت سر هم ارائه نگردیده است که در این نوشتار درباره آن بحث می شود.
... علت بسیاری از تفسیرهای ویرانگر جاری از آیات قرآن -به ویژه آیات موسوم به احکام- جدا جدا خواندن آیه های مربوطه می باشد.
... کاستی در خوانش نظام وار یکجا و سازگار این مجموعه گزاره های متعدد، به دو نتیجه گیری نادرست درباره روزه انجامیده است که پیامدهای آن کم نیست! از جمله پیامدهای بدفهمی این مجموعه آیات، در خطر افتادن احتمالی سلامت برخی از روزه داران و همچنین ایجاد زحمت زیاد غیر ضروری برای مومنان روزه دار و دیگران می باشد. افزون بر آن در سطح کلان اثرات زیانبار اجتماعی و اقتصادی در کشورهای مسلمان را نمی توان نادیده گرفت.
... متاسفانه به این علت و علت های دیگر، آیات قرآن در طول چهارده قرن قربانی تفسیرهای عجیب و غریب زیادی شده است. از جمله برای اهداف تثبیت حاکمیت دنیایی و به زیان مردم تحت سلطه، آموزه های قرآن در موارد زیادی کاملا به ضد خود دگردیسی پیدا کرده است. به نظر می رسد در زمانی که علامت گذاری متون مرسوم نبوده است، به استناد روایات جعلی (و یا خود جعل کرده)، هر چه خواسته اند از متن استخراج کرده اند! برای مثال هر آیه ای را که در راستای سلطه گری و حکمرانی قابل تفسیر بوده است، بدون رابطه آن آیه با آیات قبل و بعد (و به طور کلی جدا از زمینه آن) پر رنگ کرده اند! و یا با «منسوخ» اعلام کردن دلبخواهی آیات مزاحم با آیه مورد نظر خود، علیه مردم و به بهای ترس و رنج مردم حکم برساخته اند! ...»
آغاز میشود تا خواننده از همان آغاز، نگاه غرضمندِ نویسنده به همه مفسّران و فقیهان را دریابد!
از آنجا که کشفیّات غلط و ادّعاهای بیدلیل ایشان طولانی است و بدون بهرهگیری از استدلال فقهی تنظیم شده و برخی کاربران هم در زیر مطلب، نقدهایی نگاشتهاند، بهتر دیدم به همان شبهه خلاصهشده و تعدیلشده بپردازم و پاسخهایی بیاورم.
*** آغاز شبهه:
«روزه ماه رمضان، سه روز است؛ نه سی روز!
ابتدا آيات 183 و 184 و 185 سوره بقره را بخوانید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴿۱۸۳﴾
أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴿۱۸۴﴾
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴿۱۸۵﴾
با توجّه به این آیات که فقهاء بزرگوار ما هم كمتر به مفهوم آن پرداختهاند، روزه واجب ماه رمضان سه روز است؛ نه سی روز! به چند دليل:
1. سه آيه پياپى در مورد روزه است: اولی وجوب روزهگرفتن را، دومی تعداد آن را، و سومی بازه زمانی آن را اشاره دارد. به هنگام ترجمه، معنای هر سه آيه را بايد در نظر گرفت و هر سه را با هم معنا كرد. وقتی در آيه سوم میگويد روزه گرفتن ماه رمضان، در آيه قبلياش گفتهاست كه مرادم «أيّاماً معدودات» است و نباید آيه قبلی را از كار انداخت و نباید آيات را جوری معنا كرد كه بعضی از آنها ناديده گرفته شود؛ لذا هنگام ترجمه «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» نباید «أيّاماً معدودات» را فراموش کرد.
2. در عبارت «أیّاماً معدودات» لفظ «أيّام» جمع مكسّر است و حدّاقلّ بر «سه» دلالت دارد و برای بيش از آن، دليل لازم دارد و از آنجا که روزه، خلاف اصل است و اصل بر «أحلّ لكم الطيّبات» و «لِمَ تحرّم ما أحلّ الله لك» است إلّا ما خرج بالدليل؛ و با دلیل آیه، سه روز خارج شدهاست و بیش از آن دلیل ندارد و عند الشكّ في التكليف نیز، جای برائت از اكثر است.
3. اينكه مراد از «أيّاماً معدودات» سه روز است، يكبار ديگر هم در قرآن در آیه 203 سوره بقره آمده و به قرینه «فمن تعجّل في يومين» و اینکه ذهن اعراب بیسواد آن زمان، از «أيّاماً معدودات» در باب حجّ، عدد سه را میفهميده و بقيّه خطابات قرآن نیز با همان اعراب بوده، نتیجه میگیریم در بقيّه جاها نیز، همان معنای سه روز را میفهميدهاند و قرآن با در نظر گرفتن سابقه ذهنی اعراب از «أيّاماً معدودات»، دوباره آن را بهکار بردهاست.
4. خدا با كسی شوخی و رودربايستی ندارد و در آیهای دیگر فرموده: «إنّ الله لا يستحيي أن يضرب مثلاً ما بعوضة فما فوقها»؛ اگر مراد خداوند، سی روز روزه باشد، بايد از كلمه «چند هفته» استفاده میكرد، نه «چند روز»؛ زیرا «چند روز» برای كمتر از هفته است و اگر خدا گفتهباشد «چند روز» و از آن «چند هفته» را اراده كردهباشد، خلاف فصاحت و بلاغت است و اعجاز قرآن در همين فصاحت و بلاغت آن است.
5. آيه سوم میگويد: «يريد الله بكم اليسر» و در آیهای دیگر آمده: «ثمّ السبيل يسّره»؛ نبايد غافل شد که تكاليف، آسان است. آیا 30 روز روزه، يسر و آسانى است؟!عمراً!!
6. آيه سوم میگويد: «و لتكملوا العدّة»؛ يعنی بايد عدد روزه تكميل شود و پى در پى باشد؛ كما اينكه در باب طلاق میگويد: «و أحصوا العدّة» و عدّه بايد پى در پى باشد. اگر مراد از «العدّة» در بحث ما، 30 روز روزه باشد، زنان تا قبل از يائسگی هيچوقت نمیتوانند این عدد را تكميل كنند؛ زیرا حيض، مانع از پى در پى بودن روزهها میشود و شايسته نيست خداى حكيم، حكمی كند كه مكلّف نتواند اجرا كند.
7. نگارنده به همراه جمعی از دوستان، روايتی كه بهوضوح دلالت داشتهباشد بر اينكه 30 روز روزه واجب است، پيدا نكرديم؛ بر فرض هم كه روايت صحيحی باشد، چون بر خلاف ظاهر قرآن است، نمیتوان به آن عمل كرد؛ زیرا امر شدهایم به «خُذ ما وافق الكتاب».
8. اعتكاف نيز بر عدد «سه روز روزه» استوار است و در سوره «هل أتى على الإنسان» حضرت امير(ع) و خانوادهشان سه روز روزه داشتند و مسكين و يتيم و اسير را اطعام كردند. از اينها فهميده میشود كه «عدد سه» و «روزه» ارتباط تنگاتنگی با هم دارند.
به این ترتیب، نتیجه میگیریم که صيام يعنی روزه گرفتن واجب است و اين روزه گرفتن به تعداد معدود(كم = سه روز) در زمان معلوم(ماه رمضان) واجب شدهاست و اگر مراد، كلّ ماه باشد، میشود «صیام به تعداد معلوم در زمان معلوم»؛ در حالی که قرآن این را نمیگويد و نباید كلمه «معدود» را «معلوم» معنا كنيم. همچنین در آیه نخست آمدهبود: «كما كتب على الّذين من قبلكم» و این معنا(سه روز روزه) به «روزه يهود» نيز نزديكتر است.
پایان شبهه ***
پاسخ شبهه:
به ترتیب، به برخی خطاها و مغالطات اشاره میکنم و به مناسبت، نکاتی را میآورم:
یکم) اینکه گفتهشده فقها یا مفسّران کمتر به این آیات پرداختهاند، نشانه ناآگاهی نویسنده است؛ البتّه شاید هم جرمشان این بوده که نتیجه دلخواه وی را نگرفتهاند و چنان برداشتی از این آیات نداشتهاند. رجوع به کتب تفسیری و فقهی فریقین درباره تفسیر این آیات و موضوع «الصوم» کار دشواری نیست و اینجا تنها برای نمونه، مواردی از کتابهای اهلتسنّن و شیعه امامیّه آورده میشود:
1. «أقسام الصيام
اتفق المالكية، والشافعية، والحنابلة على أن الصيام ينقسم إلى أربعة أقسام: أحدها صيام مفروض، وهو صيام شهر رمضان أداءً وقضاءً، و ...
صيام شهر رمضان - دليله
هو فرض عين على كل مكلف قادر على الصوم، وقد فرض في عشر من شهر شعبان بعد الهجرة بسنة ونصف، ودليل الكتاب والسنة والإجماع، أما الكتاب فقد قال تعالى: {يا أيها الذين آمنوا كتِبَ عليكم الصيام} إلى قوله: {شهر رمضان الذي أنزل فيه القرآن} فشهر رمضان خير لمبتدأ محذوب تقديره هو شهر رمضان، أي المكتوب عليكم صيامه، هو شهر رمضان ... الخ، وقوله تعالى: {فمن شهد منكم الشهر فليصمه} ، وأما السنة فمنها قوله صلى الله عليه وسلم: "بنى الإسلام على خمس: شهادة أن لا إله إلا الله، وأن محمداً رسول الله، وإقام الصلاة، وإيتاء الزكاة، والحج، وصوم رمضان" رواه البخاري، ومسلم عن ابن عمر، وأما الإجماع فقد اتفقت الأمة على فرضيته، ولم يخالف أحد من المسلمين، فهي معلومة من الدين بالضرورة، ومنكرها كافر، كمنكر فرضية الصلاة، والزكاة، والحج.» الفقه على المذاهب الأربعة(طبع دار الكتب العلمية) لعبد الرحمن الجزيريّ، ج 1، ص 492 و 494
2. «كتاب الصوم و هو الإمساك عمّا يأتي من المفطرات بقصد القربة ... و الواجب منه ثمانية: صوم شهر رمضان و ... و وجوبه في شهر رمضان من ضروريّات الدين» العروة الوثقى(المحشى) للسیّد الیزديّ(ره)، ج 3، ص 521
3. «الخامسة: صوم شهر رمضان واجب بالكتاب والسنة والإجماع، قال الله عز وجل: (يا أيها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون أياما معدودات - إلى قوله - فمن شهد منكم الشهر فليصمه).
واختلف في الأيام المعدودات، فقيل إنها غير شهر رمضان وكانت ثلاثة أيام من كل شهر. وقيل: هي مع صوم عاشوراء. ثم اختلفوا أيضا، فقيل: كان تطوعا، وقيل: بل كان واجب، واتفقوا على أنه نسخ بصوم رمضان، وذهب الأكثر إلى أن المراد بها صوم شهر رمضان، أجمل الله تعالى أولا ذكر الصيام، ثم بينه بعض البيان بقوله: (أياما معدودات) ثم كمل البيان بقوله: (شهر رمضان) فالآية منسوخة.
وقيل أول ما فرض صوم شهر رمضان لم يكن واجبا عينيا، بل كان مخيرا بينه وبين الفدية وكان الصوم أفضل، وذلك قوله تعالى: (وعلى الذين يطيقونه فدية طعام مسكين فمن تطوع خيرا فهو خير له وأن تصوموا خير لكم) ثم نسخ بقوله: (فمن فشهد منكم الشهر فليصمه).
وقيل، إن معناه: وعلى الذين كانوا يطيقونه ثم صاروا بحيث لا يطيقونه وعلى هذا فلا نسخ.
وأما السنة فمتواترة.
وأما الإجماع فمن المسلمين كافة.» مدارک الأحکام للسیّدمحمّد العامليّ(ره)، ج 6، ص 14 - 15
4. «أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ أي معينات بالعد أو قليلات لأن القليل يسهل عده فيعد و الكثير يؤخذ جزافا قال مقاتل: كل مَعْدُوداتٍ في القرآن أو- معدودة- دون الأربعين و لا يقال ذلك لما زاد، و المراد بهذه الأيام إما رمضان و اختار ذلك ابن عباس و الحسن و أبو مسلم رضي اللّه تعالى عنه و أكثر المحققين- و هو أحد قولي الشافعي- فيكون اللّه سبحانه و تعالى قد أخبر أولا أنه كتب علينا الصيام ثم بينه بقوله عز و جل: أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فزال بعض الإبهام ثم بينه بقوله عز من قائل: شَهْرُ رَمَضانَ توطينا للنفس عليه، و اعترض بأنه لو كان المراد ذلك لكان ذكر المريض و المسافر تكرارا، و أجيب بأنه كان في الابتداء صوم رمضان واجبا على التخيير بينه و بين الفدية فحين نسخ التخيير و صار واجبا على التعيين كان مظنة أن يتوهم أن هذا الحكم يعم الكل حتى يكون المريض و المسافر فيه كالمقيم و الصحيح فأعيد حكمهما تنبيها على أن رخصتهما باقية بحالها لم تتغير كما تغير حكم المقيم و الصحيح و أما ما وجب صومه قبل وجوبه و هو ثلاثة أيام من كل شهر- و هي أيام البيض- على ما روي عن عطاء و نسب إلى ابن عباس رضي اللّه تعالى عنه، أو ثلاثة من كل شهر و يوم عاشوراء على ما روي عن قتادة، و اتفق أهل هذا القول على أن هذا الواجب قد نسخ بصوم رمضان، و استشكل بأن فرضيته إنما ثبتت بما في هذه الآية فإن كان قد عمل بذلك الحكم مدة مديدة- كما قيل به- فكيف يكون الناسخ متصلا و إن لم يكن عمل به لا يصح النسخ إذ لا نسخ قبل العمل، و أجيب أما على اختيار الأول فبأن الاتصال في التلاوة لا يدل على الاتصال في النزول، و أما على اختيار الثاني فبأن الأصح جواز النسخ قبل العمل فتدبر.» روح المعاني في تفسير القرآن العظيم(طبع دار الکتب العلمیة) للسیّدمحمود الآلوسيّ، ج 1، ص 454
5. «و ذهب أكثر المحققين إلى أن المراد بهذه الأيام المعدودات شهر رمضان، و هو مذهب ابن عباس، و الحسن، و أبي مسلم، و حاصله: أنّ اللّه سبحانه بيّن أولا أنه فرض علينا صوما كالذي فرضه على الذين من قبلنا، فاحتمل هذا أن يكون يوما، أو يومين، أو غير ذلك، فبيّنه بعض البيان بقوله: أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ و كان ذلك أيضا محتملا لأن يكون فوق ثلاثة أيام إلى أكثر من شهر، فبينه اللّه تعالى بقوله: شَهْرُ رَمَضانَ إلخ. و إذا كان ذلك يمكننا في فهم الآية فلا وجه لحملها على غيره، و إثبات النسخ فيه، و هو فوق ذلك خارج عن مدلول اللفظ.» تفسير آيات الأحكام(طبع المکتبة العصریّة) لمحمّدعلی السایس، ص 70 - 71
دوم) در مطالب بالا از کتب فریقین، روشن شد که روزه واجب در کلّ ماه مبارک رمضان، اجماعی همه فقها و از متسالماتی است که فقهاء بهصورت پیشفرض و بدون هیچ بحث اجتهادی آن را قبول دارند؛ و بلکه بالاتر، از ضروریّات دین اسلام است که هر مسلمانی سینه به سینه و بدون هیچ اختلافی آن را میداند و سیرهٔ قطعیّهٔ متشرّعهٔ متّصله به زمان معصوم وجود دارد بر روزهٔ کلّ ماه رمضان؛ سیرهای که نیاز به امضاء و عدمالردع هم ندارد و نباید فراموش کرد که سیره، قرینه لبّی در فهم آیات و روایات است و استدلال به سیره هنگام فهم کتاب و سنّت، کاملاً منطقی است و تفکیک آنها از هم، ناموجّه.
البتّه بنده فحص کامل نکردهام؛ ولی فعلاً خبر ندارم که خلاف این حکم اجماعی، از احدی فتویً و عملاً نقل شدهباشد، مگر نویسنده همین شبهه! و خوب است ایشان تحقیق کنند و از میان فقها و مفسّران، موافقانی برای رأی خویش بیابند و ذکر کنند.
سوم) آنچه در بند 1 شبهه درباره در نظر گرفتنِ هر سه آیه هنگام ترجمه آمده، کاری است که مفسّران در کتابهایشان انجام دادهاند و نتیجهاش در بند «یکم» ذکر شد؛ ولی باز هم اشاره میشود که در این آیات، چند قرینه بر یک ماهه بودنِ روزه هست:
1. ترتیب آیات سهگانه برای تمهید و زمینهچینی و آمادهسازی ذهن مخاطب که ابتدا اصل وجوب روزه را گفت و سپس مدّتش را مبهم فرمود و سپس توضیح داد که یک ماه است.
2. در «فلیصمه»، مرجع ضمیر «ه»، «الشهر» است؛ یعنی همه ماه رمضان.
3. الفاظ «فعدّة من أیّام أخر» در دو آیه 184 و 185 بقره، دلالت بر سه روز ندارد و مانند «أیّاماً معدودات» در جای دیگری از قرآن هم بهکار نرفته که ادّعای قرینیّت برای آن بشود.
4. آیه 187 سوره بقره نیز مؤیّد یک ماهه بودن روزه واجب است؛ زیرا در آغاز تشریع حکم روزه، در تمام شبانهروز آمیزش با همسر حرام بود و این مسئله موجب فشار بر جوانان شده بود؛ بهگونهای که برخی تاب نیاوردند و این عمل حرام را انجام دادند؛ سپس خداوند در آیه 187 فرمود: «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِكُمْ» و همبستری در شبهای ماه رمضان را حلال کرد. روشن است که اگر روزه واجب فقط سه روز بود، پرهیز از مقاربت برای سه شبانهروز دشوار نبود و نیازی نبود که بعداً حلال شود؛ بلکه روزه در تمام ماه رمضان واجب بوده و ترک آمیزش برای یک ماه، برای برخی از افراد سخت و دشوار بودهاست. این مسئله زمانی روشنتر میشود که در ادامه همین آیه خداوند میفرماید که بر معتکف، در طول زمان اعتکاف اعمّ از روز و شب، آمیزش با زن حرام است:«وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِد»؛ زیرا حدّاقلّ مدّت اعتکاف، سه شبانهروز است و ترک مقاربت برای این مدّت کم، سختی و دشواری ندارد.
چهارم) امّا اینکه در بند 2 شبهه به اصل «أحلّ لكم الطيّبات» استناد شده و گفتهشده خروج از آن دلیل لازم دارد، گفتنی است که این اصل لفظی، بیانگر قانونی کلّی در باب اطعمه و اشربه است که هر چه عرفاً و عقلاً طیّب و پاک است، در شریعت حلال است؛ ولی به این معنا نیست که بعداً قابل تخصیص نباشد. شارع مقدّس برای این عموم، حدود و قیودی در آیات و روایات مطرح کرده و برای نمونه، برای گوسفند که عرفاً طیّب است، مصلحتهایی را لحاظ کرده و شرایطی برای ذبحش اعلام کرده که اگر رعایت نشود، گوسفند از موضوع طیّبِ عرفی خارج نمیشود؛ ولی شرعاً به منزله میته و مردار است و خوردنش حرام خواهدبود. پس این حدود و شرایط، به منزله تخصیص عمومات است.
شارع مقدّس در روزه نیز، مفطراتی مانند خوردن و آشامیدن در روز را مطرح کرده که باید از آنها اجتناب شود. برای هر کدام از آنها دلیلی از آیات و روایات و اجماع هست که با وجود آنها، جایی برای شکّ و اجرای اصل برائت نمیماند؛ و اینکه گفته شده: «با دلیل آیه، سه روز خارج شدهاست و بیش از آن دلیل ندارد.» در بخشهای پیشین پاسخ دادهشد که آیه و روایاتی که خواهدآمد و نیز اجماع مسلمین، دلیلهایی کافی و وافیاند که تعداد روزههای واجب، تمام روزهای ماه رمضان است؛ نه سه روز!
البتّه جدا از بحث لغوی «أیّاماً معدودات» که پاسخ خواهیمداد، با توجّه به مضمون کلّی شبهه(بهویژه بندهای 2 و 4 و 7) بهنظر میرسد که نگارنده شبهه به نظریّهٔ فاسد و مفسِدِ «حسبُنا کتابُ الله» متمایل است و انتظار دارد همه چیز صریحاً در قرآن گفتهشود و مقامِ مفسِّر و مبیّنِ قرآن را برای معصومان(ع) قبول ندارد.
پنجم) آنچه یکی از ارکان استدلال در بندهای 2 و 3 و 4 شبهه است، عبارت «أیّاماً معدودات» در بحث حجّ و آیه 203 سوره بقره و معنای سه روز آن است؛ پیش از پرداختن به معنای لغوی، گفتنی است که آیهٔ 203 سوره بقره مربوط به حجّ و ذکر الله است و هیچ ربطی به روزه ندارد؛ زیرا حکم روزه در حدود یک سال و نیم پس از هجرت پیامبر(ص) تشریع شد؛ در حالی که به گفته مفسّران، آیات 196 سوره بقره به بعد و حکم وجوب حجّ، در سال ششم یا نهم یا دهم هجرت نازل و تشریع شد و در هر صورت، «أیّاماً معدودات» در بحث حجّ، متأخّر از «أیّاماً معدودات» در بحث روزه نازل شده؛ پس ادّعای قرینیّت و اینکه عرب در بحث روزه، همان معنای سه روز در حجّ را میفهمیده، کاملاً باطل است؛ امّا اگر این ترتیب نزول، به هر دلیلی پذیرفته نشود، میگوییم:
لفظ «أيّام» جمع مكسّرِ «یوم» است و طبق قواعد زبان عربی، بر سه و بیشتر دلالت دارد(هو ما یدلّ علی ثلاثة فأکثر)؛ نویسنده شبهه در بند 2 اعتراف میکند که «حدّاقلّ بر سه دلالت دارد»؛ ولی از آن پس، به گونهای پیش میرود که گویا معنای اصلی و وضعی آن در همه جای قرآن، «سه است و نه بیشتر!» در حالی که هم سه روز، «أیّاماً معدودات» است و هم سی روز.
گذشته از ادّعای کلّی مقاتل که در عبارت منقول از تفسیر آلوسی آمد: «قال مقاتل: كل مَعْدُوداتٍ في القرآن أو معدودة دون الأربعين»(هر جا معدودات و معدودة در قرآن بهکار رفته، در تعداد کمتر از چهل بهکار رفته)، در آیه روزه طبق آنچه مفسّران گفتهاند، مراد، آمادهسازی ذهن مخاطب است که حکم روزه برایش سنگین ننماید و در مقام تحدید و بیان تعداد روزها نیست: «قوله تعالى أيّاما معدودات جائز أن يريد به أياما قليلة كقوله "دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ" يعنى قليلة و لم يرد به تحديد العدد و توقيت مقداره و إنما المراد به أنه لم يفرض عليهم من الصوم ما يشتد و يصعب» أحكام القرآن(طبع دار احياء التراث العربي) للجصاص، ج 1، ص 47
و پس از زمینهچینی، در آیه بعدی روشن کرد که مراد از «أیّاماً معدودات» تمام ماه رمضان است و بر یکدوازدهمِ سال هم، «ایّاماً معدودات» صدق میکند.
همچنین بر خلاف آنچه در شبهه گفته شده که سابقه ذهنی عرب از «أیّاماً معدودات» در بحث حجّ، سه روز است، باید گفت درست است که بیشتر مفسّران به کمک روایات، مراد از آن را سه روزِ أیّام تشریق(11 و 12 و 13 ذیالحجّة) دانستهاند؛ ولی برخی هم آن را 10 روز نخستِ ذیالحجّة دانستهاند:
«"وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُوداتٍ" هذا أمر من الله للمكلفين أن يذكروه في أيام معدودات و هي أيام التشريق ثلاثة أيام بعد النحر و الأيام المعلومات عشر ذي الحجة عن ابن عباس و الحسن و أكثر أهل العلم و هو المروي عن أئمتنا؛ و ذكر الفراء أن المعلومات أيام التشريق و المعدودات العشر» مجمع البيان في تفسير القرآن(طبع ناصرخسرو) للطبرسيّ(ره)، ج 2، ص 531 - 532
«و- قال إبراهيم: الأيام المعدودات أيام العشر، و- الأيام المعلومات أيام النحر، و- كذا حكى مكي و- المهدوي أن الأيام المعدودات هي أيام العشر. و- لا يصح لما ذكرناه من الإجماع» الجامع لأحكام القرآن(طبع ناصرخسرو) للقرطبيّ، ج 3، ص 1
آنچه هم درباره فصاحت و بلاغت قرآن و ذکر «چند هفته» گفته شده، بهانهجویی است؛ زیرا از نظر لغوی، اگر الفاظ «أیّاماً معدودات» در دو جا و دو موضوع جدا بهکار رود، به این معنا نیست که در هر دو جا به یک معناست؛ اگر یک متکلّم عرب بخواهد یک جمع مکسّر(مثلاً همین الفاظ ایّاماً معدودات) را در دو جمله و در دو معنا بهکار ببرد؛ برای نمونه بگوید:
الف) صوموا أیّاماً معدودات (و مرادش 6 روز باشد)
ب) اذکروا الله أیّاماً معدودات (و مرادش 3 روز باشد)
آیا به این معناست که در هر دو جا معنای آن الفاظ، 3 روز است یا در هر دو جا معنایش 6 روز است؟! چنین سخنانی، تجاهل به قواعد زبان عربی است؛ زیرا استعمال در جملهٔ الف در معنای 6 روز و در جملهٔ ب در معنای 3 روز، اشکالی ندارد و نیازمند نصب قرینهای است که مرادش را روشن کند. چنین قرینههایی در موارد زیادی از قرآن، صریحاً بیان نشدهاند تا نیاز به «قول و فعل و تقریرِ ثقل اصغر» دانسته و فسادِ نظریّه «حسبُنا کتابُ الله» روشن شود؛ چنانکه به مفسّر و مبیّن بودنِ پیامبر(ص)، در دو آیه از سوره نحل اشاره شدهاست: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ(44)» و «وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(64)»
همچنین اگر «أیّاماً معدودات» بهمعنای «سه روز» است، چرا خداوندی که به قول ایشان «با کسی شوخی و رودربایستی ندارد»، صریحاً نفرمود: «ثلاثة أیّام»؟! یا از آن طرف، چرا در بحث کفّارهٔ یمین در آیهٔ 89 سورهٔ مائده بهجای اینکه بگوید: «فمَن لم یجِد فصیامُ ثلاثة أیّام» نفرمود: «فصیامُ أیّامٍ معدودات»؟!
پس همانطور که نامی از ایّام تشریق در قرآن نیامده و مراد از تعداد و روزهای «أیّاماً معدودات» در بحث حجّ را روایات و سیره عملی مسلمین روشن میکند، اگر هم آیه 185 سوره بقره تعداد «أیّاماً معدودات» در بحث روزه را بیان نکند(که میکند!)، روایات و سیره عملی مسلمین مراد از آن را روشن میکند که تمام ماه مبارک رمضان است.
بنابراین، نه «أیّاماً معدودات» در آیه 184 به معنای سی روز است و نه «أیّاماً معدودات» در آیه 203 به معنای سه روز است؛ بلکه هیچکدام دلالت بر عدد خاصّی ندارند و هر دو مجملاند و پیش از تبیین با قرائنِ همان موردِ استعمال، مجمل نمیتواند مجمل را تفسیر و تبیین کند. در مورد اوّل(بحث روزه) گذشته از قرینۀ لبّی سیرۀ پیامبر و قرینۀ لفظی روایات، قرینۀ لفظی «فمن شهد منکم الشهر فلیصمه» در سومین آیه(آیه 185) بیان شده و روشن میکند که مراد از «أیّاماً معدودات»، تمام ماه رمضان است و در مورد دوم(بحث حجّ) در کنار قرینۀ لفظی «فمن تعجّل في یومین»(که با ده روزه بودنِ «أیّاماً معدودات» طبق نظر برخی مفسّران هم سازگار است)، به کمک قرائن خارجیّه مانند روایات و سیره، میفهمیم مرادش سه روز ایّام تشریق است.
پس اینکه آیه 203 بهتنهایی بتواند آیه 184 را تفسیر کند، ادّعایی باطل است؛ زیرا خود آیه 203 هم اجمال دارد و با قرائن خارج از آیه میفهمیم مراد 3 روز است و اگر کسی پافشاری کند و بخواهد سیره و روایات را نادیده بگیرد، میگوییم: لِمَ لا یُعکس؟ چرا به کمک قرینۀ موجود در سومین آیه از آیات روزه(فمن شهد منکم الشهر فلیصمه) که «أیّاماً معدودات» بر ماه رمضان حمل شده، «أیّاماً معدودات» در آیۀ 203 را بر یک ماه حمل نمیکنید و نمیگویید ایّام تشریق، سی روز است؟! بائُکَ تَجُرّ و بائي لا تَجُرّ؟! و اگر بگوید: از سیره مسلمین مشخّص است و همه میدانند که ایّام تشریق، سه روز است! همین پاسخ را به وی میدهیم که یک ماهه بودنِ روزههای واجب نیز، از سیره مسلمین، روشن است.
و اگر كسی بپرسد: «شخصی نذر كرده كه "أيّاماً معدودات" روزه بگيرد؛ هنگام ادای نذرش، چند روز باید روزه بگیرد؟ سه روز يا سی روز؟! دليل آن چيست؟» میگوییم: نذر معطوف به حدّاقلّی میشود که با آن وفای به نذر عرفاً صدق کند؛ حدّاقلّ جمع مکسّری مانند «أیّاماً معدودات» بیشکّ سه روز است؛ اگر قرینهای پیدا شود که مرادش هنگام نذر، عدد خاصّی بیش از سه روز بوده، بر همان عدد بیشتر حمل میشود؛ وگرنه، با حدّاقلّ سه روز روزهگرفتن، وفای به نذر صدق میکند و روزهگرفتنِ بیشتر واجب نیست؛ اگر چه اگر بیشتر هم روزه بگیرد و حتّی بهجای سی روز، چهل روز هم روزه بگیرد، اشکالی ندارد! پس قیاس نذر با روزۀ واجب ماه رمضان، قیاس مع الفارق است.
ششم) آنچه در بند 5 و 6 شبهه آمده، «یُسر» نسبت به مریض و مسافر است؛ نه نسبت به افراد غیر معذور؛ زیرا روشن است که احکام و تکالیفی که در بدو نظر، شاقّ و دشوار مینمایند(مانند جهاد و روزه و خمس و زکات و قصاص و حدود) در اسلام هست و با تمسّک به «یُسر» و ادّعای آسانی تکالیف، نمیتوان چنین احکامی را تعطیل کرد و پیش آمدنِ «عُسر و حرج» در برخی موارد و برای برخی افراد، بحث دیگری است که در هر یک از آن تکالیف، به آن پرداخته و حکم آن بیان شدهاست.
پس در آیه سوم «يريد الله بكم اليسر» میفرماید خداوند قصد سختگیری ندارد و افراد معذور به تعدادی که نتوانستهاند روزه ماه رمضان را بگیرند، میتوانند در ماه دیگری به همان تعداد روزه قضاء بگیرند تا تعداد کلّ یک ماه روزه تکمیل شود. بحث «پی در پی بودن» در قضاء روزهها و اشکال به قضاء روزه زنان حائض، از همان مغالطه لغوی سرچشمه میگیرد که گمان میکند لفظ «العدّة» در همه جای قرآن و در دو بحثِ طلاق و روزه، باید به یک معنا و کیفیّت باشد و این هم، فسادش روشن است و از روایات هم بر میآید که قضاء روزههای ماه رمضان، لازم نیست پی در پی باشد.
هفتم) آنچه در بند 7 شبهه آمده که «روایتی ... پیدا نکردیم»، نشانگرِ بیتوجّهی به روایات و احساس بینیازی از آن و تمایل به نظریّه فاسد «حسبنا کتاب الله» یا «نظریّه عدم امکان تخصیص و تقیید کتاب با خبر واحد» است. همچنین فارغ از اینکه «خُذ ما وافق الکتاب» مربوط به روایات متعارض است، نه روایاتِ مخصّص و مقـیّدِ آیات قرآن کریم، باید گفت: شاید ایشان جستوجوی کافی نکرده یا بر طبق مبانی رجالی و حدیثی خویش، روایت صحیحی نیافتهباشد؛ ولی بر طبق مبانی رجالی بیشترِ فقهای متأخّر، در بحث روزه روایات صحیح یا موثوقالصدوری پیدا میشود که هرگز مخالف نصّ کتاب نیست تا کنار گذاشتهشود؛ روایاتی که میتواند ظاهر کتاب را تفسیر کند یا تخصیص و تقیید بزند.
در اینجا برای نمونه، تعدادی از روایاتی را میآورم که مستقیم یا غیر مستقیم دلالت دارند بر اینکه در تمام روزهای ماه رمضان، روزه واجب است(همه این روایات، طبق مبانی رجالی بیشترِ فقهای متأخّر، صحیحالسند هستند):
1. فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى الْمَأْمُونِ فِي كِتَابٍ: «وَ صِيَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَرِيضَةٌ يُصَامُ لِلرُّؤْيَةِ وَ يُفْطَرُ لِلرُّؤْيَةِ.» عيون أخبار الرضا عليه السلام(طبع جهان) للشیخ الصدوق(ره)، ج 2، ص 124
در این روایت، روزهگرفتن در ماه رمضان، فریضه و واجب دانسته شده و از اینکه آغاز روزهگرفتن با رؤیت هلال و پایانش هم با رؤیت هلال شمرده شده، به روشنی یکماهه بودنش را نشان میدهد.
2. «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع ... وَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع : صِيَامُ شَهْرِ الصَّبْرِ وَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ مِنْ كُلِّ شَهْرٍ يَذْهَبْنَ بِبَلَابِلِ الصُّدُور.» الکافي(طبع الإسلامیّة) للشیخ الکلینيّ(ره)، ج 4، ص 92
«شهر الصبر» نام دیگری برای ماه رمضان است و روزه واجب آن را میگوید و سه روز روزه در هر ماه، به روزههای مستحبّی اشاره دارد.
3. «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لِبَعْضِ أَصْحَابِ قَيْسٍ الْمَاصِرِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَكْمَلَ لَهُ الْأَدَبَ قَالَ: "إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ" ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ الدِّينِ وَ الْأُمَّةِ لِيَسُوسَ عِبَادَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ "ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا" وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ مُسَدَّداً مُوَفَّقاً مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ لَا يَزِلُّ وَ لَا يُخْطِئُ فِي شَيْءٍ مِمَّا يَسُوسُ بِهِ الْخَلْقَ فَتَأَدَّبَ بِآدَابِ اللَّهِ. ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ الصَّلَاةَ رَكْعَتَيْنِ رَكْعَتَيْنِ عَشْرَ رَكَعَاتٍ فَأَضَافَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الرَّكْعَتَيْنِ رَكْعَتَيْنِ وَ إِلَى الْمَغْرِبِ رَكْعَةً فَصَارَتْ عَدِيلَ الْفَرِيضَةِ لَا يَجُوزُ تَرْكُهُنَّ إِلَّا فِي سَفَرٍ وَ أَفْرَدَ الرَّكْعَةَ فِي الْمَغْرِبِ فَتَرَكَهَا قَائِمَةً فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ فَأَجَازَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ ذَلِكَ كُلَّهُ فَصَارَتِ الْفَرِيضَةُ سَبْعَ عَشْرَةَ رَكْعَةً؛ ثُمَّ سَنَّ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّوَافِلَ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِينَ رَكْعَةً مِثْلَيِ الْفَرِيضَةِ فَأَجَازَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ ذَلِكَ وَ الْفَرِيضَةُ وَ النَّافِلَةُ إِحْدَى وَ خَمْسُونَ رَكْعَةً مِنْهَا رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعَتَمَةِ جَالِساً تُعَدُّ بِرَكْعَةٍ مَكَانَ الْوَتْرِ؛ وَ فَرَضَ اللَّهُ فِي السَّنَةِ صَوْمَ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ سَنَّ رَسُولُ اللَّهِ ص صَوْمَ شَعْبَانَ وَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فِي كُلِّ شَهْرٍ مِثْلَيِ الْفَرِيضَةِ فَأَجَازَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ ذَلِكَ ...» الکافي(طبع الإسلامیّة) للشیخ الکلینيّ(ره)، ج 1، ص 266
در این روایت میفرماید که خداوند در سال، روزه ماه رمضان را واجب کرد و رسول خدا(ص) روزه مستحبّی ماه شعبان و سه روز روزه مستحبّی در هر ماه را سنّت نهاد که دو برابرِ روزههای واجب شد؛ پس خداوند این سنّتگذاری را برای پیامبر اجازهکرد. پیداست که غیر از ماه رمضان و شعبان، 10 ماه در سال میماند که سه روز روزه مستحبّی در آنها میشود 30 روز و با 30 روز روزه مستحبّی ماه شعبان جمعاً میشود 60 روز و روایت گفته دو برابرِ روزههای واجب شد؛ پس روشن میشود که تعداد روزههای واجب، 30 روز است.(البتّه بحث 30 روز، استعمال عرفی «یک ماه» است که ممکن است بر اثر رؤیت هلال، 29 روزه یا 30 روزه باشد.)
4. «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ أَفْطَرَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مُتَعَمِّداً يَوْماً وَاحِداً مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ؛ قَالَ: يُعْتِقُ نَسَمَةً أَوْ يَصُومُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ أَوْ يُطْعِمُ سِتِّينَ مِسْكِيناً فَإِنْ لَمْ يَقْدِرْ تَصَدَّقَ بِمَا يُطِيق.» الكافي(طبع الإسلاميّة) للشیخ الکلينيّ(ره)، ج 4، ص 101 – 102
در این روایت، حکم کفّاره کسی که یک روز از ماه رمضان را عمداً و بدون عذر روزه نگیرد، بیان شدهاست.
5. «سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الْمَشْرِقِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَفْطَرَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَيَّاماً مُتَعَمِّداً مَا عَلَيْهِ مِنَ الْكَفَّارَةِ؟ قَالَ: فَكَتَبَ مَنْ أَفْطَرَ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَعَلَيْهِ عِتْقُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ يَصُومُ يَوْماً بَدَلَ يَوْمٍ.» الاستبصار(طبع الإسلامیّة) للشیخ الطوسيّ(ره)، ج 2، ص 96
در این روایت، حکم کفّاره کسی که چند روز از ماه رمضان را عمداً و بدون عذر روزه نگیرد، بیان شدهاست.
6. «أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْمٍ أَسْلَمُوا فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ قَدْ مَضَى مِنْهُ أَيَّامٌ هَلْ عَلَيْهِمْ أَنْ يَصُومُوا مَا مَضَى مِنْهُ أَوْ يَوْمَهُمُ الَّذِي أَسْلَمُوا فِيهِ فَقَالَ: لَيْسَ عَلَيْهِمْ قَضَاءٌ وَ لَا يَوْمُهُمُ الَّذِي أَسْلَمُوا فِيهِ إِلَّا أَنْ يَكُونُوا أَسْلَمُوا قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْر.» الكافي(طبع الإسلاميّة) للشیخ الکلينيّ(ره)، ج 4، ص 125
در این روایت، گروهی هستند که در ماه رمضان و پس از گذشت چند روز از آن، اسلام آوردهاند؛ پرسش از این است که آیا روزۀ روزهای گذشته از ماه رمضان را باید قضاء کنند یا خیر؟ این نشانگرِ واجبّبودن روزۀ تمام روزهاست؛ نه فقط سه روز!
7. «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ أَسْلَمَ فِي النِّصْفِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مَا عَلَيْهِ مِنْ صِيَامِهِ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِلَّا مَا أَسْلَمَ فِيهِ.» الكافي(طبع الإسلاميّة) للشیخ الکلينيّ(ره)، ج 4، ص 125
در این روایت، مردی است که در نیمه ماه رمضان و پس از گذشت نصف روزهای آن، اسلام آوردهاست؛ پرسش از این است که آیا روزۀ نیمۀ گذشته از ماه رمضان را باید قضاء کند یا خیر؟ این نشانگرِ واجبّبودن روزۀ تمام روزهاست؛ نه فقط سه روز!
هشتم) امّا درباره آنچه در بند 8 شبهه آمدهبود که اعتکاف و شأن نزول سوره انسان و اطعام مسکین و یتیم و اسیر را شاهدی بر سه روزه بودنِ تعداد روزههای واجب گرفتهبود، گفتنی است:
1. بحث اعتکاف، احکام ویژه خود را دارد که با رجوع به رسالههای عملیّه و کتب فقهی روشن میشود؛ همچنین حدّاقلّ آن سه روز است؛ ولی منحصر به سه روز نیست و میتواند بیشتر باشد و در هر صورت، قیاس آن با روزه واجب ماه رمضان درست نیست؛ امّا چون نویسنده شبهه علاقه زیادی به قرآن دارد، به عبارت «و لا تباشروهن و أنتم عاکفون في المساجد» در آیه 187 سوره بقره اشاره میشود که چون آمیزش با زنان در شبهای ماه رمضان حلال شد، جای این توهّم بود که معتکف گمان کند او هم میتواند در شب، با زنان در آمیزد! برای دفع این توهّم فرمود: «و لا تباشروهنّ و أنتم عاکفون فی المساجد» یعنی در حالی که در مساجد اعتکاف کردهاید، شبها با زنان در نیامیزید و اینکه گفتیم میتوانید در آمیزید، مربوط به ایّام روزه غیر اعتکاف بود.
2. آنچه دربارهٔ شأن نزول آیهٔ 8 سورۀ انسان «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا» مشهور شده که پس از نذر اهلبيت(ع) و شفاء يافتن حسنين(ع)، آنان سه روز روزه گرفتند و در سه شب متوالی تمام غذای خود را به مسكين و يتيم و اسير بخشيدند و خود بدون غذا خوابيدند و تنها با آب افطار كردند و در پاداش آن مائده آسمانی فرود آمد، سند متّصلی ندارد و دلالت روایاتش نيز ضعيف است؛ بلکه نقلی که سندی موثّق و صحیح دارد، حاکی از این است که پس از نذر اهلبيت(ع) و روزهگرفتن، حضرت زهراء(س) حلوایی درست كرد و به هنگام غذا، در سه نوبت پی در پی و در همان یک شب، آن حلوا را به مسكين و يتيم و اسير انفاق كردند؛ پس اینجا هم، گذشته از آنکه جای قیاس با روزه واجب ماه رمضان ندارد، اصلاً بحثی از سه روز نیست!
در اینباره مقاله «بررسی روايات وارده در فضيلت اهلبيت(ع) در سورۀ انسان» نگاشتۀ «دكتر صمد عبدالهی عابد» را از اینجا دانلود کنید و بخوانید.
نهم) آنچه در پایان شبهه نتیجهگیری شده، تکرار ماقبل است که پاسخ دادهشد؛ روزهٔ یهود هم ربطی به ما ندارد و آیهٔ «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الّذین من قبلکم» فقط در مقام بیان «اصل وجوب روزه» است؛ نه جزئیّاتی مانند روزها و مفطرات و ...؛ همچنین روایت زیر(فارغ از سندش) جالب است:
«و روي عن الحسن بن علي بن أبي طالب عليهما السلام أنه قال: جاء نفر من اليهود إلى رسول الله صلى الله عليه وآله فسأله أعلمهم عن مسائل فكان فيما سأله أنه قال له: لأيّ شيء فرض الله عز وجل الصوم على أمتك بالنهار ثلاثين يوماً، و فرض الله على الأمم أكثر من ذلك؟ فقال النبي صلى الله عليه وآله: إن آدم عليه السلام لما أكل من الشجرة بقي في بطنه ثلاثين يوما ففرض الله على ذريته ثلاثين يوما الجوع والعطش، والذي يأكلونه بالليل تفضل من الله عز وجل عليهم وكذلك كان على آدم عليه السلام، ففرض الله ذلك على أمتي، ثم تلا هذه الآية: "كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون أياما معدودات " ...» من لا یحضره الفقیه(طبع مؤسّسة النشر الإسلاميّ) للشیخ الصدوق(ره)، ج 2، ص 73 - 74
در اینجا اشاره شده که یهودی از پیامبر(ص) پرسید که چرا خداوند بر امّت تو 30 روز روزه را واجب کرده، در حالی که بر امّتهای دیگر بیش از آن را واجب کردهاست؟
التماس دعا