وبلاگ آسمان 25

نگاشته‌های « محسن فصاحت » در نقد مشهورات، پیش‌بینی رؤیت هلال و استهلال ماهیانه، فقهی و اصولی، تفسیری و حدیثی و ...
وبلاگ آسمان 25

باسمه تعالی
نگاشته‌های خویش در نقد مشهورات، پیش‌بینی رؤیت هلال و استهلال ماهیانه، فقهی و اصولی، تفسیری و حدیثی و ... را در این وبلاگ منتشر می‌کنم.

ادمینِ محترم، خلاصۀ مطالب وبلاگ را با اجازه و هماهنگی بنده، در کانال پیام‌رسان‌های منتخب (که لینکشان در بخش پیوندها آمده) بازنشر می‌کند.

***
برای ارتباط با من، به آدرس aasemaan25@gmail.com ایمیل بزنید؛
یا در صفحهٔ مستقلّ «درباره من(بیوگرافی) و راه تماس» برایم پیام بگذارید؛
البتّه پیام‌ها و نظرات این وبلاگ را دیر به دیر می‌خوانم.

بایگانی
آخرین نظرات

وبلاگ آسمان 25

نگاشته‌های « محسن فصاحت » در نقد مشهورات، پیش‌بینی رؤیت هلال و استهلال ماهیانه، فقهی و اصولی، تفسیری و حدیثی و ...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اتحاد افق» ثبت شده است

فتاوا و احکام رؤیت هلال - بخش یکم: مبانی «رؤیت هلال با چشم عادی یا مسلّح» و «اشتراط اتّحاد افق یا عدم آن»

 

اختلاف مبانی فقهیِ مراجع عظام تقلید دربارۀ «راه‌های ثابت‌شدن اوّل ماه»، در آغاز ماه‌های قمری تأثیرگذار است. در این بحث، آنچه تأثیر بیشتری دارد، دو مبنای «رؤیت هلال با چشم عادی یا مسلّح» و «اشتراط اتّحاد افق یا عدم آن» است که در این مطلب، فتاوای مراجع در این دو بخش، ذکر و جمع‌بندی می‌شود. (کوشیده شده جدیدترین نظر مراجع لحاظ شود و برای هر فتوا، لینکِ «معتبرترین منبع» در اینترنت داده شود.)

تذکّر: با آرزوی طول عمر برای مراجع بزرگوار تقلید، ابتدا فتاوای مراجع درگذشته به‌ترتیب سالِ درگذشت ذکر می‌شود و سپس، فتاوای مراجع کنونی به‌ترتیب الفبایی نام خانوادگی. همچنین با حفظ احترام برای حضرات آیات عظام و مراجع بزرگوار، برای آسانی در خواندن و جلوگیری از تکرار پیش از هر فتوا، لقبِ «حضرت آیت‌الله العظمی آقای» از جلوی نام هر مرجع، حذف شده‌است.

 
الف) «رؤیت هلال با چشم عادی یا مسلّح»
1. امام‌خمینی(ره):
* «اول ماه به پنج چیز ثابت می شود:‏ اول: آن که خود انسان ماه را ببیند.‏ ...» [مسئلۀ 1730 رساله]
* «‏‏رؤیت هلال با وسایل مستحدثه اعتبار ندارد؛ پس اگر با بعضی از وسایل‏‎ ‎‏بزرگ کننده یا نزدیک آورنده مانند تلسکوپ مثلاً ببیند، ولی بدون وسیله، هلال،‏‎ ‎‏قابل رؤیت نباشد، حکم به اول ماه نمی شود. پس معیار رؤیت با چشم، بدون وسیلۀ‏‎ ‎‏نزدیک آورنده یا بزرگ کننده است. البته اگر با وسیله ای آن را ببیند و جای آن را‏‎ ‎‏بداند سپس با چشم -بدون وسیله- آن را رؤیت نماید، حکم به اول ماه می شود.‏‎ ‎‏و همچنین است حال در این که رؤیت خسوف و کسوف با وسایل جدید اعتبار ندارد،‏‎ ‎‏پس اگر کسوف واضح نباشد مگر به وسایل جدید و چشم غیر مسلّح آن را نبیند، اثری‏‎ ‎‏بر آن مترتب نمی شود.» [ترجمۀ تحریر الوسیلة، ج 2، ص 674، م 18]‏
 
2. خویی(ره):
* «اول ماه به چهار چيز ثابت مى شود: اول- آن كه خود انسان ماه را ببيند. ...» [مسئلۀ 1739 رساله]
 
3. گلپایگانی(ره):
* «اول ماه به پنج چيز ثابت می‌شود: اول - آن كه خود انسان ماه را ببيند. ...» [مسئلۀ 1739 رساله]
 
4. سیّدمحمّد صدر(ره):
* «یثبت الهلال بعدّة طرق: أوّلاً: العلم الحاصل من الرؤیة. ...» [منهج الصالحین، ج 2، ص 30]
* «ثبوت الهلال بالمرصد الفلکيّ لیس بحجّة، و إنّما لا بدّ من رؤیة العین المجرّدة الطبیعیّة. و کذا لو کانت العین المجرّدة لشخص أعلی مستوی من البصر الطبیعيّ علی الأحوط. فإن لم یثبت بالعین المجرّدة الطبیعیّة، کان حکم إکمال العدّة ساري المفعول.» [منهج الصالحین، ج 2، ص 287، م 1040]
 
5. محمّد فاضل لنکرانی(ره):
* «اوّل ماه به چند چيز ثابت مى شود: اوّل: آنكه خود انسان ماه را ببيند. ...» [مسئلۀ 1780 رساله]
* «در رؤيت هلال فرقى بين چشم غيرمسلح و چشم مسلح نمى كند و از اين جهت رؤيت با تلسكوپ هم كافى است همان طور كه با عينك، دوربين شكارى و مانند آنها كافى است.» [فتوای جدید در 24 ماه مبارک رمضان 1425 ق]
 
6. محمّدتقی بهجت(ره):
* «اول ماه به پنج طريق ثابت مى شود: اول: خود انسان ماه را ببيند. ...» [رساله]
 
تذکّر: برای آنچه مشهور شده که ایشان قائل به «کفایت رؤیت هلال با چشم مسلّح» بوده‌اند، منبع معتبر و مستندی پیدا نشد و گردآورنده در پرسش از دفتر ایشان در قم (هنگام نگارش نخست این مطلب در اسفند 1397)، پاسخ گرفت که «ایشان قائل به کفایت رؤیت هلال با چشم مسلّح نبوده‌اند و استفاده از ابزار و چشم مسلّح برای یافتن جای هلال را بی‌اشکال می‌دانستند؛ ولی پس از یافتن، لازم می‌دانستند که هلال با چشم عادی هم دیده شود.»
در اردیبهشت 1401 در پایگاه اطّلاع‌رسانی «مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله بهجت(ره)» مطلبی دربارۀ «کفایت رؤیت هلال با چشم مسلّح» از نظر ایشان، قرار گرفته که می‌توانید آن را در این لینک بخوانید: «رؤیت هلال با چشم مسلّح»
گردآورنده در پرسش مجدّد از دفتر ایشان در قم (هنگام ویرایش سوم این مطلب در اسفند 1401)، پاسخ گرفت که «ایشان قائل به کفایت رؤیت هلال با چشم مسلّح بوده‌اند، به‌شرطی که از قول بینندگان با چشم مسلّح، اطمینان پیدا شود.»
 
با توجّه به اختلاف نظر میان شاگردان ایشان و پاسخ‌دهندگان دفتر، از این پس، نام معظّمٌ‌له(ره) در هیچ‌کدام از مبناهای یکم و پنجم آورده نمی‌شود؛ مقلّدان ایشان طبق برداشت خودشان، به یکی از این دو مبنا رجوع کنند.
 
7. سیّدمحمود هاشمی شاهرودی(ره):
* «اوّل ماه به چند چيز ثابت مى شود: اوّل- آنكه خود انسان ماه را ببيند. ...» [رساله، ص 366، م 1739]
* «س: آیا رؤیت با چشم مسلح(دوربین و تلسکوپ) در حالی که همان هلال با چشم غیر مسلح رؤیت نمی‌شود، اول ماه را ثابت شرعاً می‌‌کند؟
ج: رؤیت هلال، تنها با چشم غیر مسلح و یا دوربین‌های متعارف ثابت می‌شود.» [استفتائات روزه در سایت فارسی]
* «س: هل تكفي رؤية الهلال بمثل الاجهزة الفلكية و الراصدات العلمية أم يشترط الرؤية بالعين مجردة؟
ج: اذا كان المقصود الاستفادة من المنظار في رؤية الهلال، فالظاهر هو كفايته ولكن لايكفي ما يسمى بالتلسكوب.» [استفتائات روزه در سایت عربی]
* «تكفي الرؤية بالنواظير المتعارفة و لا يثبت بالتلسكوب.» [استفتائات روزه در سایت عربی]
 
8. سیّدمحمّدسعید حکیم(ره):
* «هلال ماه به چند طريق ثابت می‌شود: 1) شخصاً ماه را ببيند. ...» [رساله، ص 262، م 1364]
* «س: المفهوم من الرسائل العملية للعلماء(رضوان الله عليهم) أنه لا يجوز الاعتماد على أجهزة الرصد الفلكي في ثبوت هلال شهر رمضان، فهل ينطبق هذا الأمر على بقية شهور السنة القمرية لا سيما شهر ذي الحجة؟
ج: نعم ينطبق ذلك على جميع الشهور، فلا يصح الاعتماد فيها على ما لا يوجب العلم بظهور الهلال إلا البينة.» [استفتائات روزه در سایت عربی]
 
9. لطف‌الله صافی گلپایگانی(ره):
* «اول ماه به پنج چیز ثابت می شود: اول آن که خود انسان ماه را ببیند. ...» [مسئلۀ 1739 رساله]
* «كفایت رؤیت با چشم مسلّح، مورد اشكال است.» [استفتاء در احکام روزه]
 
10. حائری، سیّدکاظم:
* «لا يبعد كفاية إمكانيّة الرؤية بالعين المسلّحة.» [الفتاوى الواضحة، ص 710]
* «لا بدّ من إمكان رؤيته ولو بالعين المسلّحة بغضّ النظر عن مانع كالغيم.» [الفتاوی المنتخبة، ص 195، م 1]
 
11. خامنه‌ای، سیّدعلی:
* «راههای ثابت شدن اول ماه: ۱. رؤیت شخص مکلف. ...» [رسالۀ آموزشی، ج 1، درس 65]
* «رؤیت با وسیله، فرقی با رؤیت به طریق عادی ندارد و معتبر است. ملاک آن است که عنوان رؤیت محفوظ باشد، پس رؤیت با چشم و با عینک و با تلسکوپ محکوم به حکم واحدند. بلی رؤیت تصویر هلال از طریق انعکاس به رایانه که در آن صدق عنوان رؤیت معلوم نیست محل اشکال است.» [رسالۀ آموزشی، ج 1، درس 65]
 
12. سیستانی، سیّدعلی:
* «اوّلِ  هر ماه قمری به چهار چیز ثابت می‌شود: اوّل:آنكه خود انسان ماه را ببیند و دیدن، باید با چشم معمولی یعنی چشم غیر مسلّح باشد؛ بنابراین چنانچه هلال ماه با چشم معمولی قابل مشاهده نباشد، دیده‌شدن آن با تلسكوپ كافی نیست.[1]
بدیهی است استفاده از دوربین یا تلسکوپ یا وسایل و ابزار بزرگ‌نمایی مانند آن، برای پیدا نمودن و رصدِ موقعیّت مکانی هلال ماه در آسمان، اشکال ندارد؛ ولی باید دیدن ماه به گونه‌‌ای باشد که اگر دوربین یا تلسکوپ کنار رود، باز هم هلال ماه قابل مشاهده با چشم معمولی (غیر مسلّح) باشد.[2]
البتّه، اگر مانعی مثل ابر يا غبار زياد در آسمان باشد، چنانچه طوری است كه اگر آن مانع (عارضی) در آسمان وجود نداشت، مطمئنّاً ماه با چشم معمولی قابل ديدن بود، اوّل ماه ثابت می‌شود. ...»
 
[پاورقی 1: از زمان قدیم «هلال» نزد عرب، میقاتی ‌بوده که با آن ماه قمری ‌را آغاز کرده و در امور مختلف زندگی‌ خود به آن اعتماد می‌‌کردند. اسلام نیز، همین امر را تأیید نمود. قرآن کریم در سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ 189 در این­ باره می‌‌فرماید: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الأَهِلَّةِ قُلْ هیَ ‌مَواقیٖتُ لِلنّاسِ وَالحَجِّ»؛ دربارۀ هلال‌های ‌ماه از تو سؤال می‌کنند، بگو: آنها، بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (تعیین وقت) حج است.
در حقیقت، ماه یک تقویم طبیعی ‌برای ‌افراد بشر محسوب می‏شود که مردم اعم از باسواد و بی‌‌سواد و در هر نقطه‏ای ‌از جهان باشند، می‏توانند از این تقویم طبیعی ‌استفاده کنند و بدیهی ‌است نظام زندگی ‌اجتماعی ‌بشر بدون تقویم - یعنی ‌یک وسیلۀ دقیق و عمومی ‌برای ‌تعیین تاریخ - امکان‏پذیر نیست؛ به همین دلیل خداوند بزرگ برای ‌نظام زندگی، ‌این تقویم جهانی ‌را در اختیار همگان قرار داده است.
اصولاً یکی ‌از امتیازات قوانین اسلام این است که دستورات آن بر طبق مقیاس‌های ‌طبیعی ‌قرار داده شده، زیرا مقیاس‌های ‌طبیعی ‌وسیله‏ای ‌است که در اختیار همگان قرار دارد و گذشت زمان اثری ‌بر آن نمی‏گذارد؛
امّا به عکس، مقیاس‌های ‌غیر طبیعی ‌در اختیار همه نیست. به همین دلیل می‏بینیم اسلام، مقیاس را گاهی ‌«وجب»، گاهی ‌«گام» و گاهی «‌بند انگشتان» و گاهی ‌«طول قامت» و در مورد تعیین وقت، «غروب آفتاب» و «طلوع فجر» و «گذشتن خورشید از نصف النّهار» و «دیدن ماه» قرار داده است.
بدیهی ‌است آنچه صلاحیّت میقات بودن برای ‌مردم را - آن هم به صورت عام - دارد (آن‌چنان که در آیۀ شریفه آمده است)، هلال ماهی ‌است که قابل رؤیت با چشم غیر مسلّح باشد؛ امّا هلال ماهی ‌که تنها با دوربین و تلسکوپ دیدن آن امکان‌پذیر است و بعد از کنار زدن آن ابزار، دیگر قابل دیدن با چشم معمولی ‌نباشد، صلاحیّت ندارد میقات برای ‌عموم مردم در زمان‌های ‌مختلف قرار داده شده باشد.
همچنان که اگر میزان شرعی، دیدن با تلسکوپ باشد، مستلزم آن است که روزۀ پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمّۀ معصومین(علیهم السلام) و عید فطر آنان و حج و سایر اعمالی ‌که در روزهای ‌خاصّ از سال در شرع مقدّس قرار داده شده، در برخی ‌از حالات در ایّام واقعی ‌آن واقع نشده باشد و روشن است که آن بزرگواران در مورد آغاز ماه قمری، ‌بر دیدن با چشم غیر مسلّح ‌اعتماد می‌‌کرده‌اند و روایات و نصوص صادره از معصومین(علیهم السلام) انصراف از دیدن با ابزارهای ‌بزرگ‌نمایی ‌مثل دوربین یا تلسکوپ دارد.
به عبارت دیگر، در تقویم قراردادی که از قدیم الایّام رایج بوده، شبی به عنوان شب اوّل ماه قلمداد می‌شده که هلال ماه پس از دو یا سه شب دیده نشدن (در آخر هر ماه)، به حدّ و موقعیّتی برسد که قابل دیده شدن با چشم غیر مسلّح باشد؛ قرار گرفتن ماه در چنین وضعیّت و موقعیّتی، برای تعیین یک «حدّ زمانی» است که بتواند ملاکی جهت شروع ماه قمری برای عموم مردم باشد (مانند حدّ ترخّص که تعیین یک حدّ مکانی است برای محلّی که مسافر باید نماز را از آنجا شکسته بخواند).
روشن است اگر این حدّ زمانی، وقتی باشد که ماه قابلیّت رؤیت با ابزار را پیدا می‌کند، با توجّه به اینکه محقّق شدن آن، در موارد زیادی یک شب زودتر از زمان دیده شدن آن با چشم غیر مسلّح واقع می‌شود، علاوه بر اینکه یک میزان قابل دسترس برای عموم زمان‌ها و مکان‌ها و اعصار نخواهد بود، ملاک آغاز ماه، چیزی غیر از آنچه در بین مردم عصر پیامبر خداˆ و ائمّۀ معصومین(علیهم السلام) به عنوان تقویم متداول بوده خواهد شد و باید بگوییم اسلام، تقویم جدیدی را مطرح نموده که البتّه عموم مردم در آن زمان اصلاً‌ به آن دسترسی نداشتند و این امری غیر قابل پذیرش است؛ بلکه ظاهر آیات شریفه و روایات و عمل معصومین(علیهم السلام) آن است که اساس تقویم مورد تأیید اسلام، همان تقویم متداول در آن اعصار بوده است.
از پیامدهای دیگر معتبر دانستن رؤیت با چشم مسلّح آن است که با اختراع ابزار جدید و ثبت رکوردهای تازۀ رؤیت هلال، حدّ رؤیت‌پذیری در دوره‌های زمانی مختلف عقب­تر می‌رود، طوری که وقتی ابزار نجومی جدید با قابلیّت‌ها و کیفیّت‌های بالاتر در اختیار رصدگران قرار می‌گیرد، هلال‌هایی دیده می‌شوند که سال­های قبل، هلال ماه با همان مختصّات و ویژگی‌ها، قابلیّت رؤیت نداشتند و معلوم می‌شود در سال­های گذشته اوّل ماه‌های متعدّدی و به تبع آن روزه و افطار و اعمال مردم به اشتباه و به جهت نداشتن ابزار قوی‌تر، دیرتر از آنچه در واقعیّت بوده، تعیین گردیده است و این امری است که در سال­های اخیر رخ داده و حدّ رؤیت‌پذیری هلال به‌طور مکرّر عقب‌تر رفته است، طوری که ممکن است در سال­های بعد با کشف ابزار جدید و قابلیّت رؤیت هلال‌هایی که اکنون نمی‌بینیم، معلوم شود اوّل برخی ماه­ها زودتر از آنچه اکنون می‌پنداریم باشد.
علاوه بر نکات فوق، اگر میزان، رسیدن ماه به حدّ و موقعیّتی باشد که با ابزار قابل رؤیت است، ‌استهلال پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمّۀ هدیٰ(علیهم السلام) و همین طور تأکید آنان در روایات بر استهلال، به نوعی لغو به شمار می‌آید، زیرا هدف از استهلال معمول در آن اعصار که با چشم و بدون استفاده از ابزار صورت می‌گرفته، آن بوده که اگر ماه دیده شد، معلوم شود ماه جدید آغاز شده و اگر آسمان صاف بود و ماه دیده نشد، مشخّص شود که اوّل ماه شب بعد می‌باشد؛ در حالی که وقتی میزان، قابلیّت رؤیت با تلسکوپ‌های قوی باشد، دیده نشدن آن با چشم، ‌چیزی را ثابت نمی‌کند.
به عنوان مثال، در روایتی که امام کاظم(علیه السلام) معنای تأکید بر روزه گرفتن یوم الشّک را شرح می‌دهند این مضمون را به مخاطب خود تصریح می‌کنند که «وقتی هوا صاف بوده و هلال دیده نشده، شکّی باقی نمی‌ماند که فرد بخواهد به جهت درک احتمالی ماه رمضان روزه بگیرد»؛ در حالی که واضح است اگر میزان اول ماه رسیدن ماه به حدّی باشد که هلال با ابزار قابل رؤیت باشد، در زمانی که افراد چشم مسلّح در اختیار نداشتند، ‌نمی‌توان به صِرف دیده نشدن هلال با چشم، ‌احتمال ماه رمضان بودن شب و روز پیش رو را منتفی دانست.
بنابراین، رؤیت هلال نیز همانند بسیاری از ملاک‌های دیگر شرعی، یک میزان عرفی و آشنا برای مردم است؛ همچنان که اگر لباس آلوده به خون با آب تطهیر شده و عین خون از آن برطرف شده باشد، ولی رنگ آن (لون) باقی مانده باشد پاک است و باقی ماندن ذرّۀ بسیار کوچکی ‌از خون بر روی لباس که آن ذرّه، با چشم معمولی ‌قابل مشاهده نبوده و فقط در زیر میکروسکپ‌های ‌بسیار قوی ‌قابل مشاهده است را نمی‌‌توان معیار برای بقای ‌نجاست لباس مذکور قرار داد و حکم نمود که آن لباس هنوز نجس است یا در مبحث حدّ ترخّص که توضیح آن در شرط نهم از شرایط شکسته شدن نماز مسافر گذشت، معیار، دیدن با چشم عادی است و هرگز نمی‌‌توان دیدن با دوربین یا تلسکوپ را میزان در تعیین حدّ ترخّص شهر قرار داد.
خوانندگان محترم برای ‌آشنایی ‌با مبانی ‌فقهی ‌معظّم له در مبحث رؤیت هلال، می‌‌توانند به کتاب «أسئلة حول رؤیة الهلال مع أجوبتها، وفق ما أفاده سماحة السیّد السیستانی» مراجعه نمایند.]
[پاورقی 2: همچنان که مثلاً‌ برای اطلاع از رسیدن به حدّ ترخّص (که یک حدّ طبیعی است و در بسیاری از زمان‌ها و مکان‌ها می‌توان با نگاه کردن و دیده نشدن اهالی آخر شهر به آن پی برد)، می‌توان با تعیین مقدار آن به کیلومتر و ابزاری همچون کیلومترشمار خودرو، راحت­تر به آن دست پیدا کرد.
همین طور، برای سهولت بیشتر در تعیین زمان طلوع و غروب خورشید و سایر اوقات شرعی که تشخیص آنها در بسیاری از اوقات به‌طور طبیعی امکان‌پذیر است، می‌توان از محاسبات نرم افزاری و نجومی استفاده نمود؛
نیز برای پی بردن به خصوصیّات رؤیت‌پذیری ماه و معلوم شدن شهرهای هم‌افق در مبحث رؤیت هلال که در مسألۀ «255» توضیح داده می‌شود، می‌توان از نقشه‌های رؤیت‌پذیری که بر اساس محاسبات و توسط نرم افزارها صورت می‌گیرد استفاده نمود.
با این توضیحات، روشن شد استفاده از تکنولوژی و ابزار برای دستیابی آسان‌تر به ملاک شرعی، فرق دارد با اینکه شرع مقدّس چیزی را ملاک حکم شرعی برای عموم مردم قرار داده باشد که در بسیاری از موارد فقط با ابزار و تکنولوژی می‌توان به آن دست پیدا نمود.
علاوه بر اینکه همان طور که سابقاً گذشت، ملاک قرار دادن رؤیت با ابزار، بدین معناست که شرع مقدّس چیزی را معیار قرار داده که عموم مردم بیش از 1000 سال نه تنها آن را در اختیار نداشتند، بلکه اصلاً‌ درک و تصوّر صحیحی هم نسبت به آن نداشتند تا مثلاً بخواهند احتیاط کنند و البتّه هنوز هم عدّۀ زیادی از مردم دسترسی به آن ندارند.] 
[مسئلۀ 249 جلد دوم رسالۀ جامع]
 
13. شبیری زنجانی، سیّدموسی:
* «راه‌های پنجگانۀ اثبات اول ماه: اوّل ماه به پنج چیز ثابت می‌شود: اوّل: خود انسان ماه را ببیند یا از جهتى براى انسان یقین حاصل شود.» [رسالۀ توضیح‌المسائل، ص 348، م 1739]
* «از هر راهی که قابل رؤیت بودن هلال با چشم غیر مسلّح، ثابت شود، کفایت می‌کند.» [احکام و استفتائات روزه، ص 113، س 422]
* «رؤیت هلال با چشم مسلّح کفایت نمی‌کند؛ بلکه باید بتوان هلال را با چشم غیر مسلّح دید.» [احکام و استفتائات روزه، ص 114، س 424]
 
14. فیّاض، محمّداسحاق:
* «اول ماه از پنج راه ثابت می‌شود: اول: آنکه خود انسان ماه را با چشم غیر مسلح ببیند یا به تواتر ثابت شود. ...» [رساله، ص 259]
* «از نظر شرعی، ماه باید با چشم غیر مسلّح دیده شود، یعنی در صورتی که رؤیت آن تنها به‌وسیله تلسکوپ، دوربین و امثال آن مقدور باشد، اوّلِ ماه ثابت نمی‌گردد.» [رسالۀ نموداری احکام، ص 46]
* «س: آیا رؤیت هلال با چشمان مسلح برای اثبات اول ماه رمضان یا شوال کفایت می‌کند؟
ج: کفایت نمی‌کند.» [استفتاء در رؤیت هلال]
 
15. مدرّسی، سیّدمحمّدتقی:
* «س: ما هو المناط في دخول الشهر الجديد عندكم؟ هل برؤية الهلال بالعين المجردة؟ أم عند إمكان رؤيته؟
ج: رؤية الهلال بالعين المجرّدة.» [استفتائات روزه در سایت عربی]
* «س: هل يجزي استخدام العدسات المكبرة (العين المسلحة) لإثبات الشهور العربية؟
ج: المعتمد في إثبات الشهور القمرية هو الرؤية بالعين المجرّدة.» [استفتائات روزه در سایت عربی]
 
16. مکارم شیرازی، ناصر:
* «اوّل ماه از پنج طریق ثابت مى شود: 1ـ دیدن ماه با چشم، امّا دیدن با دوربین و وسایل دیگرى از این قبیل کافى نیست.» [مسئلۀ 1456 رساله]
 
17. نجفی، بشیرحسین:
* «یثبت الهلال بالعلم الحاصل من الرؤیة أو التواتر...» [منهاج الصالحین، ص 405]
* «يَجب أن يُرى الهلال بالعين المُجرّدة، و إن توقف ذلك على تحديد مكانه بالآلة كالناظور؛ و بدون ذلك لا تترتب الآثار الشرعية.» [استفتاء در احکام هلال]
* «یجب أن یُری الهلال بالعین المجردة و إن توقف ذلك علی تحدید مکانه بالآلة کالناظور، و لا بأس في تحدید موقع الهلال بالآلة ثم النظر إلیه بالعین المجردة، و بدون ذلك لا تترتب الآثار الشرعیة.» [أعمال و أحکام شهر رمضان المبارك، ص 246]
 
18. وحید خراسانی، حسین:
* «اوّل ماه به چند چيز ثابت مى شود: (اوّل) آن كه خود انسان ماه را ببيند. ...» [مسئلۀ ۱۷۳۸ رساله]
 
 
 
ب) «اشتراط اتّحاد افق یا عدم آن» و «اخبار رسانه‌ها»
1. امام‌خمینی(ره):
* «اگر در شهری اول ماه ثابت شود، برای مردم شهر دیگر فایده‏‎ ‎‏ندارد، مگر آن دو شهر با هم نزدیک باشند، یا انسان بداند که افق آنها یکی است.» [مسئلۀ 1735 رساله]
* «اول ماه به تلگراف ثابت نمی شود مگر دو شهری که از یکی به‏‎ ‎‏دیگری تلگراف کرده اند، نزدیک یا هم افق باشند و انسان بداند تلگراف از روی‏‎ ‎‏حکم حاکم شرع یا شهادت دو مرد عادل بوده است.» [مسئلۀ 1736 رساله]
 
2. خویی(ره):
* «اگر در شهرى اول ماه ثابت شود، در شهرهاى ديگر چه دور باشند چه نزديك چه در افق متحد باشند يا نه نيز ثابت مى شود درصورتى كه در شب مشترك باشند ولو اول شب يكى آخر شب ديگرى باشد.» [مسئلۀ 1744 رساله]
* «اول ماه به تلگراف ثابت نمى شود، مگر انسان بداند كه تلگراف از روى شهادت دو مرد عادل يا از راه ديگرى بوده كه شرعاً معتبر است.» [مسئلۀ 1745 رساله]
 
3. گلپایگانی(ره):
* «اگر در شهرى اول ماه ثابت شود، براى مردم شهر ديگر فايده ندارد، مگر آن دو شهر با هم نزديك باشند، يا انسان بداند كه افق آنها يكى است يا در شهرى كه ديده شده آفتاب زودتر از شهر خودش غروب كند.» [مسئلۀ 1744 رساله]
* «اول ماه به (تلگرام) ثابت نمی‌شود، مگر دو شهرى كه از يكى به ديگرى (تلگرام) كرده‌اند، نزديك يا هم افق باشند و انسان بداند كه (تلگرام) از روى حكم حاكم شرع يا شهادت دو مرد عادل بوده است.» [مسئلۀ 1745 رساله]
 
4. سیّدمحمّد صدر(ره):
* «إذا رؤي الهلال في بلد أو منطقة من الأرض کفی في الثبوت في غیره مع اشتراکهما في الأفق عرفاً، بل و کذلك مع اشتراکهما في خطّ الطول. و بخلافه: فإنّ ثبوت الهلال في أيّ منطقة کاف للثبوت فیما یکون علی غربها من المناطق و لا یکفي لما یکون علی شرقها إلّا بعد مضيّ برهة معتدّ بها کعشرین ساعة أو نحوها من الزمن.» [منهج الصالحین، ج 2، ص 31، م 95]
 
5. محمّد فاضل لنکرانی(ره):
* «رؤيت هلال در هر محلى واقع شود براى محل هاى ديگر اعتبار دارد در صورتى كه آن محل با محل هاى ديگر در شب اگرچه در مقدار كمى باشد اشتراك داشته باشند.» [فتوای جدید در 24 ماه مبارک رمضان 1425 ق]
* «اگر اول ماه در شهرى ثابت شود براى همه شهرهايى كه با آن شهر در قسمتى از شب شريك هستند، كفايت مى كند.» [مسئلۀ 1785 رساله]
* «اول ماه با تلفن، تلگراف راديو و وسايل اطلاع رسانى جديد در صورتى ثابت مى شود كه: 1. در شهر مبدأ كه اول ماه در آن ثابت شده به يكى از راه هايى كه در مسأله 1780 ذكر شده ثابت شده باشد. 2. انسان از خبر مذكور اطمينان به صحت آن پيدا كند. 3. شهرى كه در آن اول ماه ثابت شده با شهر مذكور در مقدارى از شب شريك باشند.» [مسئلۀ 1786 رساله]
 
6. محمّدتقی بهجت(ره):
* «اگر در شهرى ماه ديده شد در صورتى براى ساكنين شهر ديگر مفيد است كه يقين يا اطمينان بكنند اگر در آسمان يا زمين مانعى نبود در آنجا هم ماه ديده مى شد، چه در شرق باشد يا در غرب، ولى اگر به اين مطلب يقين نداشته باشند نمى توانند به ديدن ماه در شهر ديگر اكتفا كنند.» [مسئلۀ 1372 رساله]
* «اول ماه به تلگراف ثابت نمى شود، مگر اين كه انسان بداند تلگراف از راهى بوده كه شرعاً معتبر است، مثلاً دو نفر شاهد عادل شهادت داده اند يا آنكه سبب اطمينان شود، اگر چه با ضميمه نشانه ها و امارات ديگر باشد.» [مسئلۀ 1373 رساله]
* «اشتراک افق: و اما مقدار حجيّت شهادت به حسب اماكن بعيده، پس اظهر حجيت آن است بر جميع كسانى كه قاطع باشند كه اگر مثلاً اولِ شبِ جمعه، در مكانى ديده شود، اول شب جمعه مكان بعيد، ديده شده يا می‌شود در صورت عدم مانع سماوى يا ارضى (بدون فرق بين شرقى و غربى)؛ و اگر مقطوع نباشد اين مطلب و به حكم مقطوع نباشد، هر بلدى محكوم به حكم خود است به حسب رؤيت و عدم آن.» [جامع المسائل]
 
7. سیّدمحمود هاشمی شاهرودی(ره):
* «اگر در شهرى اول ماه ثابت شود، در شهرهاى ديگر، چه دور باشند، چه نزديك، چه در افق متحد باشند يا نه نيز ثابت مى‌شود در صورتى كه در شب مشترك باشند ولو اینکه اول شب يكى آخر شب ديگرى باشد.» [رساله، ص 367، م 1744]
* «اول ماه به تلگراف ثابت نمى‌شود، مگر انسان مطمئن شود كه تلگراف از روى شهادت دو مرد عادل يا از راه ديگرى بوده كه شرعاً معتبر است.» [رساله، ص 367، م 1745]
* «س: به نظر جناب عالى آيا در تعيين ماه قمرى، وحدت افق براى ثبوت هلال ماه شرط است يا نه؟
ج: وحدت افق در ثبوت هلال شرط نيست و اشتراک در شب با امكان رؤيت کافی است.» [استفتائات روزه در سایت فارسی]
* «س: ما هو المراد من الليل عند القول بكفاية رؤية الهلال في بلد ما للثبوت في غيره من المناطق المشتركة في الليل، هل المراد هو الليل الشرعي أم لا؟
ج: المراد هو الليل الشرعي.» [استفتائات روزه در سایت عربی]
* «س: آیا کفایت رویت هلال در مناطقی که اشتراک در شب دارند، منظور شب شرعی است یا نه؟ تعریف شب شرعی چیست و این اشتراک در شب برای ثبوت هلال به چه مقدار از لحاظ ساعت می باشد؟
ج: منظور از شب نسبت به هلال، غروب آفتاب تا طلوع آن است.» [استفتائات روزه در سایت فارسی]
 
8. سیّدمحمّدسعید حکیم(ره):
* «اگر در شهري ماه ديده شود، نسبت به همۀ شهرهايي كه در طرف غرب آن شهر قرار دارند حلول ماه ثابت مي شود، امّا نسبت به شهرهايي كه در شرق آن شهر قرار دارند، فقط براي شهرهايي حجّت است كه جزء سه قارّۀ آسيا -و بالتبع استراليا- آفريقا و اروپا باشند، ولي نسبت به قاره‌هاي آمريكا و اقيانوسيّه حجّت نمي‌باشند. اگر در قاره‌هاي آمريكا و اقيانوسيه ماه ديده شود، نسبت به تمامي مناطق آن دو قارّه حجّت مي‌باشد، ولي نسبت به سه قارّۀ ديگر حجّت نمي‌باشد.» [رساله، ص 263، م 1367 و 1368]
* «اگر در شهری ماه ديده شود، نسبت به همه شهرهایی كه در طرف غرب آن شهر قرار دارند حلول ماه ثابت می‌شود، امّا نسبت به شهرهایی که در شرق آن شهر قرار دارند، فقط برای شهرهایی حجّت است كه جزء سه قارّه آسيا، آفريقا و اروپا باشند، (كه با محلّ رؤيت هلال، شب مشترك دارند) ولی نسبت به قاره‌های آمريكا و اقيانوسيّه حجّت نیست.» [منتخب المسائل، ص 154-155، م 794]
 
9. لطف‌الله صافی گلپایگانی(ره):
* «بعید نیست کفایت رؤیت ماه در هر محلی برای سایر نقاط.» [مسئلۀ 1744 رساله]
* «اول ماه به تلگرام ثابت نمی شود، مگر این که انسان بداند که تلگرام از روی حکم حاکم شرع یا شهادت دو مرد عادل بوده است.» [مسئلۀ 1745 رساله]
* «بطور کلی در هر نقطه از زمین که ماه رؤیت شود، برای هر نقطه دیگر که بعداً روز می‌شود، آن روز، روز اول ماه است.» [جامع الأحکام، ج 1، ص 132، س 460]
* «بنظر حقیر، رؤیت هلال اگر به یکی از راههایی که در رساله‌های عملیّه مذکور است ثابت شود، برای همه نقاطی که روزشان بعد از آن است، کفایت می‌کند.» [جامع الأحکام، ج 1، ص 132-133، س 462]
* «بنظر حقیر، بعید نیست رؤیت هلال در هر نقطه‌ای، برای نقاط دیگر که در ساعت رؤیت هلال در آن شب یا روز باشد، کافی باشد؛ یعنی روز بعد از آن روز یا شب، برای آنها روز اوّل ماه است... .» [جامع الأحکام، ج 1، ص 133، س 463]
تذکّر: از مجموع فتاوا برداشت می‌شود که ایشان قائل به مبنای «اشتراک در بخشی از شب» هستند؛ این برداشت، در پرسش حضوری گردآورنده از دفتر ایشان در قم، مورد تأیید قرار گرفت.
 
10. حائری، سیّدکاظم:
* «متى ما رُئي الهلال في بلد ثبت أوّل الشهر في ذاك البلد و في كلّ بلد آخر يشترك مع هذا البلد في الليل ولو يسيراً، أمّا البلد الذي لا يصل إليه الليل إلى أن ينتهي ليل البلد الأوّل فيتأخّر أوّل الشهر عندهم لا محالة.» [الفتاوى الواضحة، ص 716]
* «س: هل رؤية الهلال في البلاد البعيدة تكفي عن سائر البلاد؟
ج: نعم يكفي ذلك مع الاشتراك في شيء من الليل.» [الفتاوی المنتخبة، ص 195، م 3]
 
11. خامنه‌ای، سیّدعلی:
* «س: آیا اتحاد افق در رؤیت هلال شرط است یا خیر؟
ج: بلی شرط است.» [أجوبة الاستفتائات، س 838]
* «اگر در شهری اول ماه ثابت شود برای شهرهای دیگر که در افق باهم متحد هستند کفایت می‌کند. منظور از اتحاد افق، شهرهایی است که از جهت احتمال رویت و عدم احتمال رویت هلال یکسان باشند.» [رسالۀ آموزشی، ج 1، درس 65]
* «س: اگر ماه در كشورهاى شرقى رؤيت شود آيا براى كشورهاى غربى خودبه‌خود ثابت مى‌‌شود يا خير؟ و حدود آن چيست؟
ج: رؤيت در بلد شرقى گرچه غالباً ملازم با امكان رؤيت به طريق اولى در بلد غربى است، ليكن گاهى به ملاحظه‌ى اختلاف زياد در عرض جغرافيايى، چنين ملازمه‌اى منتفى است؛ و معيار كلّى ملازمه‌ى بين بلدين در امكان رؤيت هلال است.» [احکام روزه، س 30]
 
12. سیستانی، سیّدعلی:
* «اگر در شهری اوّل ماه ثابت شود، در شهرهای دیگر که در افق با آن شهر متّحد می‌باشند (اتّحاد افق داشته باشند)، نیز اوّل ماه ثابت می‌شود و منظور از «اتّحاد افق» در اینجا آن است که اگر در شهر اوّل ماه دیده شود، در شهر دوّم اگر مانعی مانند ابر یا گرد و غبار نباشد، دیده می‌شود.
به عبارت دیگر، چنانچه دیده شدن ماه در یک شهر «ملازمه» داشته باشد با رؤیت در شهر دیگر (یعنی طوری است که اگر ماه در شهر «الف» دیده شود، مطمئنّاً در شهر «ب» هم دیده می‌شود)، دیده شدن ماه در شهر الف، ‌اوّل ماه را در شهر «ب» نیز ثابت می‌کند؛ برای روشن شدن این امر، توجّه به چند نکته مفید است:
1. ملازمه داشتن در مورد رؤیت هلال دو منطقه، ‌به وقت اذان آن دو منطقه و یا زمان طلوع و غروب خورشید در آن دو، ‌مربوط نیست؛
پس ممکن است در دو شهری که از نظر طلوع و غروب خورشید و وقت اذان، ‌هم‌افق یا قریب الافق هستند، ‌هلال ماه در یکی به راحتی دیده شود و در دیگری دیده نشود؛ بلکه گاه امکان رؤیت در دیگری وجود نداشته باشد.
‌بنابراین، هم‌افق بودن در رؤیت هلال غیر از هم‌افق بودن در طلوع و غروب خورشید و وقت اذان است.
2. ملازمه داشتن رؤیت هلال در یک شهر نسبت به شهر دیگر، بستگی دارد به موقعیّت ماه در دو منطقه و سایر اموری که در رؤیت هلال مؤثّر است.[7]
3. از نظر علمی برای آنکه بدون نیاز به محاسبات ریاضی و استفاده از نرم‌افزار بتوان به امر فوق (وجود ملازمه بین رؤیت هلال در یک شهر نسبت به دیگری) ‌پی برد، یک قاعدۀ کلّی و عمومی وجود دارد به این شرح:
«اگر شهری که در آن ماه دیده شده، ‌در شرق شهری باشد که ماه در آن دیده نشده، ‌چنانچه آن دو شهر روی یک خطّ عرض جغرافیایی باشند، ‌اوّل ماه برای آن شهر غربی ثابت می‌شود»، ‌هرچند در بسیاری از موارد با یکی دو درجه اختلاف در عرض جغرفیایی نیز رؤیت هلال در شهر شرقی، اول ماه را برای شهر غربی ثابت می‌کند.
شایان ذکر است، در شهرهایی که بسیار به هم نزدیکند، ‌غالباً‌ رؤیت در یک شهر، اوّل ماه در دیگری را نیز ثابت می­کند هرچند شهری که ماه در آن دیده شده در غرب شهر دیگر قرار داشته باشد؛ البتّه چنانچه شهر غربی که ماه در آن دیده شده ویژگی‌های بسیار ضعیفی داشته و هلال ماه در آن شهر در مرز دیده شدن و دیده نشدن قرار داشته باشد‌، رؤیت هلال در شهر غربی، اول ماه را برای شهر شرقی ثابت نمی­کند، هرچند به آن نزدیک باشد.
بنابراین، رؤیت هلال در مشهد در اکثر قریب به اتّفاق موارد، اوّل ماه را در نیشابور، ‌فریمان، قوچان، سبزوار، شاهرود، ‌دامغان، تهران، ‌قزوین، سقّز، سردشت و... ثابت می‌کند؛
امّا در سایر موارد، مانند وقتی که دو شهر مورد نظر اختلاف زیاد در عرض جغرافیایی داشته باشند یا اینکه شهر رؤیت در غرب شهر دیگر واقع شده باشد[8] ثابت شدن اوّل ماه بستگی به خصوصیّات رؤیت پذیری هلال دارد.
4. از توضیحات مذکور در نکتۀ قبل معلوم شد ملازمه داشتن در رؤیت هلال دو شهر، (هم‌افق بودن در مسألۀ رؤیت هلال) در بسیاری از موارد، ‌یک طرفه است و به این معنا نیست که اگر در هر یک از دو شهر ماه دیده شود، در دیگری نیز دیده می‌شود؛ مثلاً ملازمه داشتن رؤیت هلال در مشهد برای ثابت شدن اوّل ماه در تهران، به این معنا نیست که رؤیت در تهران هم اوّل ماه در مشهد را ثابت کند.[9]»
 
[پاورقی 7: به‌طور کلّی ،برای رؤیت هلال در هر منطقه پس از گذشت 29 روز از ماه، اموری از جمله درصد روشنایی هلال، ‌ضخامت بخش میانی هلال، ارتفاع هلال نسبت به خطّ افق، مدّت مکث هلال پس از غروب خورشید، ‌جدایی زاویه‌ای ماه نسبت به خورشید، ‌فاصلۀ ماه تا زمین مؤثّر است که امور فوق با محاسبات ریاضی (با درصد خطای صفر یا نزدیک به صفر)، ‌قابل دستیابی است و امروزه نتیجۀ این محاسبات از طریق نرم افزارهای مخصوص، به راحتی در اختیار افراد قرار می‌گیرد.
یکی از راه‌های پی بردن به ملازمه بین رؤیت هلال دو شهر، ‌مقایسۀ ‌ویژگی‌های رؤیت‌پذیری هلال آن دو شهر می‌باشد. فرض کنید هلال ماه در بجنورد دیده شده، ولی در مشهد هوا ابر یا غبار آلود بوده و استهلال نتیجه‌ای نداشته است؛ حال چنانچه با محاسبات نرم افزاری معلوم شود هلال در بجنورد مثلاً‌ (7) درجه ارتفاع و (1) درصد روشنایی داشته و موقعیّت ماه در مشهد طوری است که بیش از (7) درجه ارتفاع و بیش از (1) درصد روشنایی داشته، ‌در این صورت، اوّل ماه در مشهد نیز با رؤیت در بجنورد ثابت می‌گردد و به اصطلاح در اینجا، بجنورد با مشهد هم‌افق به حساب می‌آید.
به‌طور کلّی، هر گاه هلال در شهری دیده شود (مانند بجنورد در مثال فوق) که ویژگی‌های رؤیت‌پذیری آن، ‌ضعیف­تر از شهر دیگر (مانند مشهد در مثال فوق) باشد یا ویژگی‌های آن دو، ‌مانند هم باشد، ‌رؤیت در آن شهر، اوّل ماه را برای شهر دیگر نیز ثابت می‌کند.
از آنچه ذکر گردید روشن شد که مرزها و تقسیمات کشوری و شهری، به هیچ وجه در اتّحاد افق و عدم آن دخیل نمی‌­باشد.]
[پاورقی 8: غیر از شهرهای بسیار نزدیک به هم که توضیح آن ذکر شد.]
[پاورقی 9: با دقّت در توضیحاتی که ذکر شد روشن می‌شود ملاک ثابت شدن اوّل ماه (پس از گذشتن 29 روز از ماه قبل)، آن است که هلال ماه در شهر خود مکلّف با چشم قابل رؤیت باشد؛ ‌اگر هلال در شهر خود مکلّف دیده شود (یا اطمینان به قابل رؤیت بودن آن در صورتی که ابر یا غبار نباشد وجود داشته باشد)، ‌اوّل ماه ثابت است، وگرنه ثابت نیست و حکم ماهی که فرد در آن قرار داشته همچنان باقی است و نیازی به بررسی شهر دیگر یا مراجعه به محاسبات ریاضی و نرم افزار و مانند آن نیست و این، همان معیار سهل الوصول و آسان است که در زمان‌های مختلف و بسیاری از مکان­ها در شرایط طبیعی در دسترس است.
بررسی شهرهای دیگر در مورد رؤیت هلال، ‌نوعی کمک و راهنما برای آن است که در شرایط ابر یا غبار و مانند آن، ‌بتوان پی برد به اینکه آیا هلال در شهر خود مکلّف قابل رؤیت بوده یا نه­ و محاسبات و استفاده از نرم افزار و یا بررسی موقعیّت جغرافیایی، ‌‌ابزاری است که این تحقیق را (که البتّه ضرورت هم ندارد) آسان می‌کند.
] [مسئلۀ 255 جلد دوم رسالۀ جامع]
 
13. شبیری زنجانی، سیّدموسی:
* «تفاوت شهرها در ثبوت اول ماه: ا گر در شهرى اوّل ماه ثابت شود، براى مردم شهر دیگر فایده ندارد، مگر بداند که ا گر در شهر اوّل ماه دیده شود، در شهر دوم هم ماه دیده می‌شود.» [رسالۀ توضیح‌المسائل، ص 349، م 1744]
* «ثبوت ماه با وسایل ارتباطی: اوّل ماه با خبر رسانه‌های جمعی و وسایل ارتباطی ثابت نمی‌شود، مگر انسان بداند از روى شهادت دو مرد عادل یا از راه دیگرى بوده که شرعاً معتبر است.» [رسالۀ توضیح‌المسائل، ص 349، م 1745]
* «قابل رؤیت نبودن هلال در برخی نقاط یک کشور: س: وسعت جغرافیایی بعضی از کشورهای جهان موجب احتمال دیده شدن ماه در برخی از مناطق کشور و قابل رؤیت نبودن هلال در سایر نقاط آن کشورها می‌شود؛ حکم آغاز ماه در کشورهای این‌چنینی چگونه است؟
ج: هر منطقۀ کشور، حکم مستقلّ خود را دارد و لازم نیست در تمام یک کشور، اوّل ماه از یک شب آغاز گردد.» [احکام و استفتائات روزه، ص 114، س 426]
 
14. فیّاض، محمّداسحاق:
* «مبنای ما اتحاد افق نمی‌باشد. در اتحاد افق، دو قول مشهور است: اول: اتحاد آفاق قاره‌های قدیم که شامل استرالیا و آمریکا نمی‌شود. دوم: اتحاد آفاق جمیع قاره‌ها که ما به قول دوم مایل هستیم، به این معنی که اگر هلال در هر کشوری که با کشور ما در یک بخش از شب -هرچند اندک- مشترک باشد، دیده شود، در کشور ما نیز ثابت می‌شود.» [استفتاء در رؤیت هلال]
* «اگر هلال شوال در کشورهای اسلامی و غیراسلامی شرعاً ثابت شود و کشور شما با آن کشورها شب مشترک داشته باشد، برای شما هم ثابت می‌شود.» [استفتاء در رؤیت هلال]
* «اگر 2 نقطه از کره زمین، شبِ مشترک داشته‌باشند(هرچند فاصله بینشان زیاد باشد) و در یکی از آنها اوّلِ ماه ثابت شود، برای نقطه دوم نیز ثابت می‌شود.» [رسالۀ نموداری احکام، ص 46]
 
15. مدرّسی، سیّدمحمّدتقی:
* «اذا ثبت الهلال في بلد آخر فان اتفق أُفُقُهُ مع افق بلدك، او كان بحيث لو رؤي هناك رؤي في بلدك، فانه يثبت عندك، وإلا فلا.» [شهر رمضان بصائر و أحکام، ص 79]
* «هر کس باید بر اساس ثبوت ماه رمضان در شهری که در آن اقامت دارد روزه بگیرد.» [استفتائات روزه در سایت فارسی]
 
16. مکارم شیرازی، ناصر:
* «اگر در شهرى اوّل ماه ثابت شود براى شهرهاى دیگر که با آن نزدیک است کافى است و همچنین شهرهاى دور دستى که افق آنها باهم متّحد است.» [مسئلۀ 1458 رساله]
 
17. نجفی، بشیرحسین:
* «إذا ثبت الهلال في بلد وجب ترتیب أثره علی جمیع البلدان علی وجه المعمورة.» [منهاج الصالحین، ص 407، م 1044]
* «إذا ثبت الهلال في منطقة ثبت أوّل الشهر لجميع أهل بقاع الأرض كلهم.» [استفتاء در احکام هلال]
* «سماحة المرجع(دام ظله) يقول بالرؤية العالمية و تعني أن الهلال إذا شوهد في بلد من بلدان العالم فإنه يثبت حكمه في جميع بلدان العالم.» [استفتاء در احکام هلال]
 
18. وحید خراسانی، حسین:
* «اگر در شهرى اوّل ماه ثابت شود ، در شهرهاى ديگر -چه دور باشند چه نزديك ، چه در افق متّحد باشند يا نه- در صورتى كه در بیشتر از شب مشترک باشند ثابت می شود ، و در غیر این صورت ثبوت اول ماه در آنجا محل اشکال است.» [مسئلۀ 1743 رساله]
* «اوّل ماه به تلگراف ثابت نمى شود، مگر انسان بداند كه تلگراف بر اساس حجّت شرعيّه بوده است.» [مسئلۀ 1744 رساله]
* «اگر برای شما ثابت شد كه ماه در كشور ديگری ديده شده، چنانچه آن كشور در بيشتر ساعات شب با محل سكونت شما مشترک باشد كافی است. مثلاً اگر شب ده ساعت است، در شش ساعتِ آن با محل سكونت شما مشترک باشد. و اگر در بيشتر ساعات شب مشترک نباشد، بنا بر احتياط واجب، اول ماه ثابت نمی‌شود.» [منتخب احکام، ص 140، س 130]
 
 
 
ج) جمع‌بندی و دسته‌بندی مبانی
پیش از جمع‌بندی، گفتنی است که در مبناهای زیر، مراد از «رؤیت هلال»، «رؤیت‌پذیری و امکان رؤیت هلال» است؛ زیرا مشهور فقهاء قائل‌اند که رؤیت هلال «طریقیّت» دارد؛ امّا نه برای مجرّد حضور ماه در افق! بلکه برای حضور ماهی در افق که ویژگی‌هایی را داشته باشد که اگر ابر و موانع نباشد، هلالش قابل رؤیت باشد؛ هرچند، کسی هم آن را نبیند! یعنی آنچه موضوعیّت دارد، رؤیت‌پذیری و امکان رؤیت هلال است و رؤیت فعلی، موضوعیّت ندارد و لازم نیست (رؤیت تقدیری کافی است)؛ بنابراین، رؤیت «طریق محض» است و بدیل‌هایی مانند قیام بیّنه یا گذشتن سی روز از آغاز ماه گذشته، طریق بر آن طریق هستند و به همان رؤیت بر می‌گردند؛ یعنی بیّنه‌ای معتبر است که شهادت دهد هلال را دیده‌است یا گذشتنِ سی روز از آغاز ماهی معتبر است که اوّل آن ماه، با رؤیت هلال ثابت شده باشد.

 

با جمع‌بندی فتاوای ذکرشده از مراجع عظام تقلید دربارۀ «رؤیت هلال با چشم عادی یا مسلّح» و «اشتراط اتّحاد افق یا عدم آن»، مبانی فقهیِ ایشان را می‌توان چنین دسته بندی کرد:
 
مبنای یکم: مبنای «لزوم رؤیت هلال با چشم عادی» و «اشتراط اتّحاد افق»
مبنای فقهی مشهور فقهاء مانند حضرات آیات عظام امام‌خمینی(ره)، گلپایگانی(ره)، سیّدمحمّد صدر(ره)، سیّدعلی سیستانی، سیّدموسی شبیری زنجانی، ناصر مکارم شیرازی، سیّدمحمّدتقی مدرّسی
-
مبنای دوم: مبنای «لزوم رؤیت هلال با چشم عادی» و «کفایت رؤیت در نقاطی که در بیشترِ شب با هم مشترک‌اند»
مبنای فقهی حضرت آیت‌الله العظمی حسین وحید خراسانی
-
مبنای سوم: مبنای «لزوم رؤیت هلال با چشم عادی» و «کفایت رؤیت در نقاطی که در بخشی از شب با هم مشترک‌اند»
مبنای فقهی حضرات آیات عظام خویی(ره)، لطف‌الله صافی گلپایگانی(ره)، محمّداسحاق فیّاض
-
مبنای چهارم: مبنای «لزوم رؤیت هلال با چشم عادی» و «کفایت رؤیت در هر نقطه‌ای برای همۀ نقاط زمین»
مبنای فقهی حضرت آیت‌الله العظمی بشیرحسین نجفی
-
مبنای پنجم: مبنای «کفایت رؤیت هلال با چشم مسلّح» و «اشتراط اتّحاد افق»
مبنای فقهی حضرت آیت‌الله العظمی سیّدعلی خامنه‌ای
-
مبنای ششم: مبنای «کفایت رؤیت هلال با چشم مسلّح» و «کفایت رؤیت در نقاطی که در بخشی از شب با هم مشترک‌اند»
مبنای فقهی حضرات آیات عظام محمّد فاضل لنکرانی(ره)، سیّدکاظم حائری
-
مبنای هفتم: مبنای «لزوم رؤیت هلال با چشم عادی» و «کفایت رؤیت در هر نقطه‌ای از قارّه‌های آسیا و استرالیا و آفریقا و اروپا برای تمام همین قارّه‌ها، و کفایت رؤیت در هر نقطه‌ای از قارّه‌های آمریکا و اقیانوسیّه برای همین دو قارّه»
مبنای فقهی حضرت آیت‌الله العظمی سیّدمحمّدسعید حکیم(ره)
-
مبنای هشتم: مبنای «لزوم رؤیت هلال با چشم عادی یا دوربین‌های متعارف(و عدم کفایت رؤیت با تلسکوپ)» و «کفایت رؤیت در نقاطی که در بخشی از شب با هم مشترک‌اند»
مبنای فقهی حضرت آیت‌الله العظمی سیّدمحمود هاشمی شاهرودی(ره)
-
 
گردآوری و تنظیم: محسن فصاحت
التماس دعا
۱ نظر ۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۱۴
محسن فصاحت ( آسمان 25 )

سه پرسش و پاسخ درباره رؤیت هلال - ویرایش دوم: 24 خرداد 1397


پس از انتشار نتیجه گزارش‌های استهلال ماه مبارک رمضان 1438 قمری در پس‌نوشتِ مطلب پیش‌بینی رؤیت‌پذیری آن، پرسش‌هایی مطرح شد که سه پرسش مهمّ‌تر را همراه با پاسخش می‌آورم:


پرسش یکم: مگر در گزارش‌های استهلال ماه مبارک رمضان 1438 قمری نیامده که هلال ماه در برخی مناطق ایران با چشم غیر مسلّح دیده شده‌است؛ پس چرا حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی دست‌کم برای نیمه پایینی ایران، اوّل ماه اعلام نکردند؟

پاسخ:

ابتدا نظر حضرت آقای سیستانی را در رساله جامع بخوانید:

«سوّم:دو مرد عادل بگویند كه در شب ماه را با چشم غیر مسلّح دیده‏ایم؛ ولی اگر ویژگی ماه را برخلاف یكدیگر بگویند، اوّل ماه ثابت نمی‌شود و همچنین است اگر انسان یقین یا اطمینان به اشتباه آنها داشته باشد یا شهادت دارای معارض یا چیزی در حکم معارض باشد مثلاً اگر گروه زیادی از مردم شهر به دنبال دیدن ماه باشند (استهلال نمایند) ولی بیش از دو نفر عادل، كسی دیگر ادّعای دیدن ماه را نكند، یا آنكه گروهی به دنبال دیدن ماه باشند (استهلال نمایند) و دو نفر عادل از میان آنان ادّعای دیدن ماه كنند و دیگران نبینند، درحالی‌که دو نفر عادل دیگر در میان آنها باشد كه در دانستن جای هلال و در تیز بینی، مانند آن دو عادلِ اوّل باشند و آسمان صاف باشد و مانع احتمالی از دیدن آن دو نباشد، در این چنین مواردی، اوّل ماه به شهادت دو عادل ثابت نمی‌شود.»

با توجّه به نظر ایشان، درباره گزارش‌های رصدی که می‌رسد، دو مشکل وجود دارد:

یکم: عدالت افراد رصدگر که در رصدگاه‌ها به استهلال می‌پردازند و سپس شهادت به رؤیت می‌دهند؛ افرادی که گاهی اسمشان را هم نمی‌دانیم یا اگر بدانیم، عدالتشان را احراز نکرده‌ایم. البتّه در اینجا  شاید بتوان وثاقت را کافی دانست و اطمینان یافت که این افراد خبره‌اند و حتّی اگر اهل معاصی باشند، در إخبار از رؤیت، ثقه‌اند و داعی بر کذب و جعل ندارند.

دوم: مشکل «ابتلاء به معارض یا در حکم معارض» است؛ زیرا چنان‌که عادتاً خبر می‌دهند، گروه‌های رصدی بیش از چهار یا پنج نفرند و همگی مثلاً با چشم مسلّح می‌بینند؛ ولی بعد خبر می‌دهند که مثلاً دو یا سه نفر با چشم غیر مسلّح دیدند! این گزارش‌ها ظاهراً مفهوم دارد که دیگران نتوانستند با چشم غیر مسلّح ببینند(حتّی در برخی گزارش‌ها تصریح می‌شود که دیگران نتوانستند با چشم عادی ببینند) و همین‌جا معارضه در می‌گیرد؛ چنان‌که در بالا خواندید، در این حالت، اوّل ماه اثبات نمی‌شود؛ زیرا حدّت و تیزبینی یا تجربه رصدی یکی دو نفر، ملاک نیست و هلال باید به گونه‌ای باشد که اگر چند نفر دیدند، بقیّه مردم هم اگر آنجا بودند، می‌توانستند ببینند؛ نه اینکه از پنج نفری که آنجا بودند، دو نفر دیدند و سه نفر نتوانستند ببینند!

درباره اتّحاد افق در مطلبِ نکاتی دربارۀ «رؤیت هلال» و «اتّحاد افق» مطالبی آورده‌ام؛ مردم و عرف(حتّی اکثر تحصیل‌کردگان دانشگاهی و حوزوی) فکر می‌کنند شهرهایی که در یک طول جغرافیایی(و روی یک خطّ نصف‌النهار) هستند، هم‌افق‌اند! در حالی که برای اذان صبح و طلوع آفتاب و اذان ظهر و ... نیز، همواره چنین نیست که در دو شهری که طول جغرافیایی یکسان دارند، خورشید در یک لحظه طلوع یا زوال کند، به‌ویژه اگر آن دو شهر، در عرض جغرافیایی خیلی اختلاف داشته‌باشند؛ یا مردم عرفاً گمان می‌کنند که محقّق‌شدن رؤیت در کشوری در شرق، همواره دلالت می‌کند بر تحقّق رؤیت در کشوری که در غرب آن است؛ در حالی که این گمان، همواره درست نیست و چنین ملازمه‌ای وجود ندارد. بلکه هم‌افقی در رؤیت هلال، در آغاز هر ماه قمری، متفاوت و تقریباً به معنای قرارداشتن در یک منطقهٔ همرنگ از نقشهٔ رؤیت‌پذیری است.

برای نمونه، درباره همین ماه مبارک رمضان از من پرسیده‌شد که تعداد زیادی از شاهدان ساکن ماداگاسکار، هلال را به وضوح و با چشم عادی دیده‌اند و طول جغرافیایی ماداگاسکار هم با عراق برابر است؛ پس چرا در عراق، اوّل ماه اعلام نشد؟! پاسخ این است که طول جغرافیایی یکسان، به معنای هم‌افقی نیست و در این ماه قمری، این دو کشور هم‌افق نبودند و ماداگاسکار در منطقه‌ای بود که هلال به وضوح با چشم عادی دیده می‌شد؛ ولی برای عراق و ایران، چنین نبود و به این ترتیب، برای حضرت آقای سیستانی که قائل به اشتراط اتّحاد افق نجومی هستند، رؤیت هلال با چشم غیر مسلّح اثبات نشد و شنبه ۶ خردادماه را روز آخر ماه شعبان اعلام کردند.




پرسش دوم: آيا به محاسبات نجومی می‌توان استناد كرد يا خير؟ با اینکه نظرات مراجع در اين زمينه متفاوت است، آیا بر اساس محاسبات می‌توان به يقين رسيد و عمل کرد؟

پاسخ:

پیش‌بینی‌های کارشناسان(مانند آنچه در این وبلاگ، به‌عنوان پیش‌بینی رؤیت‌پذیری هلال هر ماه منتشر می‌شود)، محاسبات نجومی همراه با لحاظ‌کردن مبانی فقهی دربارۀ امکان رؤیت هلال با چشم است؛ نه صِرف محاسبات فیزیکی دربارۀ مقارنه و تولّد ماه یا حضور آن در فلان نقطۀ افق.

نقشه‌ها و محاسبات رؤیت‌پذیری هلال، به‌طور کلّی بر سه قسم است:

الف) گاهی گفته می‌شود که در فلان مناطق، هلال اصلاً(حتّی با چشم مسلّح) دیده نخواهدشد؛ زیرا ماه پیش از غروب آفتاب، غروب می‌کند یا اینکه مقارنه پس از غروب آفتاب رخ می‌دهد؛ یا اینکه مقارنه پیش از غروب آفتاب رخ می‌دهد و ماه نیز پس از غروب آفتاب، غروب می‌کند؛ ولی روشنایی هلال به اندازه‌ای نیست که حتّی با چشم مسلّح دیده شود! در این قول در این مناطق، همهٔ کارشناسان نجوم هم‌نظرند و اختلافی میان آنان نیست.

این بند «الف» قابل عمل است و حتّی می‌تواند ما را از استهلال بی‌نیاز کند و با استناد به آن، می‌توان شهادت هزاران عادل به رؤیت را کنار گذاشت؛ زیرا اطمینان داریم که خطا کرده‌اند.

ب) گاهی گفته می‌شود که در فلان مناطق، هلال حتماً و به‌سادگی دیده خواهدشد(که خودش بر دو قسم است: حتماً با چشم مسلّح، یا حتماً با چشم غیر مسلّح). در این قول در این مناطق، همهٔ  کارشناسان نجوم هم‌نظرند و اختلافی میان آنان نیست.

این بند «ب» هم قابل عمل است و می‌تواند ما را از استهلال بی‌نیاز کند؛ زیرا آنچه موضوعیّت دارد، «قابلیّت رؤیت هلال در افق(با همان اختلافِ کفایت چشم مسلّح، یا لزوم چشم غیر مسلّح)» است و خودِ رؤیت، طریقیّت دارد.

ج) گاهی گفته می‌شود که در فلان مناطق، هلال محتمل و ممکن است با چشم مسلّح یا غیر مسلّح دیده شود. در این قول در این مناطق، میان کارشناسان نجوم، اختلاف است.

این بند «ج» به تنهایی قابل عمل نیست و ما را از استهلال بی‌نیاز نمی‌کند و با استناد به آن، نمی‌توان شهادت عادل را کنار گذاشت؛ پس باید به استهلال پرداخت تا رؤیت محقّق شود.

در همین بند «ج» و شرایط مرزی و اختلافی است که خودِ کارشناسان نجوم هم، استهلال را لازم می‌دانند و با جدّیّت به استهلال می‌پردازند و گزارش و تصویر ثبت می‌کنند تا «رکورد بشکنند» و حدّ ملاک‌ها را بهبود بخشند و بتوانند فرمول‌های محاسباتی موجود را اصلاح کنند یا خودشان فرمول جدیدی ارائه‌دهند؛ چنان‌که تا کنون، این اصلاح‌ها انجام شده و اصولاً این متد و روشِ هر علم تجربی است که قوانینِ اثبات‌شدهٔ آن در عین اینکه ابطال‌پذیرند، تا زمان ابطال، حجّت‌اند و تلاش برای ابطال یا ارتقای آنها نیز رها نمی‌شود.

در همان بندهای «الف» و «ب» نیز، قطع و یقین حاصل نمی‌شود؛ بلکه «ظنّ قوی» و «اطمینان علمی ناشی از محاسبات» حاصل می‌شود که حجّت است و به آن عمل می‌کنیم(وگرنه قسم «ج» صِرف ظنّ است).

امّا توضیح اینکه از این محاسبات علمی، قطع و یقین حاصل نمی‌شود:

فارغ از بحث هلال و رؤیت آن، محاسبات علمی با دقّت بالا به ما می‌گوید که خورشید یا ماه در فلان زمان، دقیقاً در فلان نقطه از آسمان است.

فرق فیزیک‌دانِ کافر با فیزیک‌دان مؤمن به خدا در اینجا آشکار می‌شود که از نظر کارشناس کافر، وجود ماه در فلان نقطهٔ آسمان(ناشی از محاسبات علمی دقیق) «قطعی و یقینی» است و خلاف آن در نظرش متصوّر نیست، مگر اینکه منجرّ به اختلال حرکاتِ کلّ منظومهٔ شمسی شود؛

در حالی که از نظر کارشناس مؤمن، وجود ماه در فلان نقطهٔ آسمان(ناشی از محاسبات علمی دقیق) «قطعی و یقینی» نیست؛ بلکه «مظنون قوی و اطمینانی» است و خلاف آن عقلاً ممکن است، بدون اینکه منجرّ به اختلال حرکات کلّ منظومهٔ شمسی شود! خداوند قادر است حرکت ماه را متوقّف کند و چیزی نیز، به هم نریزد؛ چنان‌که می‌تواند شقّ‌القمر کند و این امور از مُحالات عقلی نیستند؛ پس ما هرگز «قطع و یقین» نداریم که در فلان زمان، ماه قطعاً در همان نقطه‌ای قرار دارد که محاسبات علمی به ما می‌گویند؛ زیرا هم نقص در فرمول‌های تجربی ما راه دارد و هم «هو القاهر فوق عباده»؛ اگر چه «اطمینان علمی» داریم و به آن عمل می‌کنیم.

اگر کسی بگوید:

«معجزه‌ای چون شقّ‌القمر، استثناء است و طبق "أبی الله أن يجري الأشياء إلا بأسباب" سنّت‌های تکوینی و قوانین خداوند، تخلّف‌ناپذیر است و آیات الهی مانند گردش زمین و ماه و خورشید و سیّارگان در فلک خود، حتمی و بدون ذرّه‌ای تخطّی از قوانین فیزیکی انجام می‌شود؛ پس محاسبات علمی یقین‌آورند»،

در پاسخ می‌گوییم:

«آنچه ما تا کنون با علم تجربی، از قوانین الهی و سنّت‌های تکوینی خداوند شناخته‌ایم، همهٔ سنّت‌های الهی نیست و چه بسیار سنّت‌های تکوینی که حاکم بر اینها هستند و ما نمی‌شناسیم؛ معجزه به مُحالات تعلّق نمی‌گیرد و معجزهٔ شقّ‌القمر هم بدون به هم ریختگی حرکات تکوینی سیّارات، قطعاً طبق سنّت تکوینی و "بأسباب" رخ داده‌است که تا کنون برای ما ناشناخته مانده؛ ولی ممکن است در آینده شناخته شود.»

پس نتیجه شد که از محاسبات علمی، قطع و یقین حاصل نمی‌شود؛ اگر چه «اطمینان علمی» حاصل می‌شود که حجّت است و به آن عمل می‌کنیم.




پرسش سوم: چرا مبنایی برگزیده نمی‌شود که اوّل ماه قمری در یک کشور مانند ایران، اختلاف‌بردار نشود؟

پاسخ:

چنان‌که در مطلبِ نکاتی دربارۀ «رؤیت هلال» و «اتّحاد افق» آورده‌ام، مناطق و الگوهای رؤیت‌پذیری هلال ماه، هذلولی‌شکل است و نمی‌توان هم‌افق بودن مناطق مختلف را بر اساس طول و عرض جغرافیایی، به‌طور دائمی و ثابت مشخّص کرد؛ زیرا هذلولی‌ها در آغاز ماه قمری بعدی متفاوت‌اند! در نتیجه، هم‌افقی در رؤیت هلال، در آغاز هر ماه قمری، متفاوت و «تقریباً» به معنای قرارداشتن در یک منطقهٔ همرنگ از نقشهٔ رؤیت‌پذیری است و بر این اساس، به‌طور طبیعی ماه‌هایی پیش می‌آید که همۀ مناطق کشوری مانند ایران، هم‌افق نخواهندبود که در آن‌صورت، اعلام یک روز به‌عنوان اوّل ماه در سراسر کشور، با شرط اتّحاد افق سازگار نخواهدبود.

این تصوّر غلط هم که گاهی گفته می‌شود: «عید فطر که یک روز بیشتر نیست! مگر می‌شود در یک کشور، دو روز عید فطر داشته‌باشیم؟!» ناشی از ناآگاهی از حرکات خورشید و زمین و ماه است؛ توضیح:

علّت اصلی اینکه گاهی در اعلام عید فطر در کشور اختلاف پیش می‌آید، مشخّصات کروی و مداری خورشید و زمین و ماه است؛ نه تعدّد مراجع عظام تقلید! زیرا فارغ از تعدّد مراجع و اختلاف مبانی فقهی آنان، حتّی اگر فقط یک مرجع تقلید مانند مقام معظّم رهبری وجود داشته‌باشد که قائل به «شرط اتّحاد افق» است(به سؤالات 838 و 839 کتاب «أجوبة الاستفتائات» در اینجا یا اینجا بنگرید) و همۀ مردم نیز، مقلّد وی باشند، باز هم با محاسبات می‌توان نشان داد که به‌طور طبیعی ماه‌هایی پیش می‌آید که همۀ مناطق کشوری مانند ایران، از نظر قابلیّت رؤیت هلال با چشم مسلّح نیز، هم‌افق نخواهندبود.(این مسئله در گذشته نیز اتّفاق افتاده‌است؛ تنها برای نمونه، اینجا و اینجا و اینجا را در همین وبلاگ ببینید.)

گردش وضعی زمین به دور خودش به‌گونه‌ای است که خورشید در شهرهای مختلف، در زمان‌های مختلفی طلوع و غروب می‌کند و این تفاوت اذان‌های صبح و ظهر و مغرب در شهرهای مختلف، امری کاملاً جاافتاده و پذیرفته‌شدهٔ عموم مردم است؛ به همین قیاس(البتّه با کمی پیچیدگی بیشتر و تفاوت در هر ماه قمری)، طلوع و غروب ماه در شهرهای مختلف، متفاوت است و امکان رؤیت آن را نیز متفاوت می‌سازد و انتظار هم‌زمانیِ آن در شهرهایی که نزدیک هم نیستند، نابجاست.

پس با توجّه به مشخّصات کروی و مداری خورشید و زمین و ماه، انتظار اینکه همواره در سراسر کشوری پهناور مانند ایران، یک روز عید فطر باشد و هیچ‌گاه هیچ اختلافی پیش نیاید، مانند این است که انتظار داشته‌باشیم اذان ظهر روز جمعه و نماز جمعه در سراسر کشور ایران، در یک زمان گفته و خوانده شود!!

مرزبندی‌های جغرافیایی و سیاسی کشورها(که مثلاً سر مرز ایران و افغانستان، تا چند متر آن طرف‌تر، افغانستان است و چند متر این طرف‌تر، ایران است!) و گزینش ساعت محلّی(مثلاً برای کلّ ایران +3.5 از گرینویچ، در حالی که شهرهای مختلف ایران روی نصف‌النهارهای متفاوتی هستند!) اموری است اعتباری و قراردادی، و انتظار ما برای تبعیّتِ حرکات تکوینی خورشید و زمین و ماه از این اعتبارات، انتظاری است گزاف!

اگر به زمان ظهور حضرت حجّت(عج) و استقرار حکومت مهدوی در سراسر کرۀ زمین به‌عنوان کشوری واحد، کمی فکر کنیم، خواهیم‌دید که گاهی ماه‌هایی پیش می‌آید که نمی‌شود در سراسر کرۀ زمین، یک روز عید فطر باشد و به ناچار، دو روز آغاز ماه خواهدبود و مرز جدایی دو منطقه را «نقاط هم‌افق» تعیین می‌کند؛ نه مرزبندی‌های قراردادی و سیاسی که ماه، آنها را به رسمیّت نمی‌شناسد و در کشور واحد مهدوی، خبری از آنها نیست.


التماس دعا


۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۶ ، ۰۲:۴۸
محسن فصاحت ( آسمان 25 )

نکاتی دربارۀ «رؤیت هلال» و «اتّحاد افق» - تکمیل و ویرایش دوم: 24 خرداد 1397


مناسک اسلامی بر پایۀ ماه‌های قمری بنا نهاده شده و به دلیل همین اهمّیّت، «رؤیت هلال» از بحث‌های مهمّ فقهی است. به اختلاف نظرهای علمی این مسئله، در کتاب‌ها و مقالات مبسوط پرداخته شده و ما در این نوشتار می‌کوشیم به اختصار، نکاتی را همراه با دیدگاه حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی (مدّ ظلّه العالي) بیان‌کنیم و بحث «اتّحاد افق» را که در فضاهای غیر تخصّصی، کمتر به آن پرداخته شده، به شکلی ملموس مطرح‌کنیم.

بخش نخست) رؤیت هلال

1. «ماه» تنها قمر زمین است و تصوّر عامیانه، این است که در مداری دایره‌ای به دور زمین می‌گردد! و چون همواره یک روی آن به سوی زمین است و سوی دیگرش از زمین دیده نمی‌شود، پس حتماً حرکت وضعی ندارد!!
در حالی که مدار گردش ماه، یک بیضی است که زمین در یکی از کانون‌های آن است و فاصلۀ ماه و زمین، دارای اوج و حضیض است. همچنین ماه حرکتی وضعی به حول محور خودش دارد و چون «
قفل گرانشی» میان زمین و ماه برقرار است، بر اثر نیروی کشندی آن، ماه همواره به سوی زمین رو کرده و برای هر بار گشتن به گرد محور خود، ناچار به پیمودن یک دور کامل انتقالی گرداگرد زمین است؛ در نتیجه، دورۀ تناوب چرخش وضعی ماه دقیقاً با دورۀ تناوب گردش انتقالی آن به دور زمین برابر و همیشه یک روی آن به سوی زمین است؛ یعنی ماه مانند کسی که دور کعبه طواف می‌کند و در حین طواف باید شانۀ چپش همواره رو به کعبه باشد، اندک‌اندک دور خودش هم می‌چرخد تا همواره یک طرفش رو به زمین باشد و این، همان حرکت وضعی است که در تصویر سمت چپ می‌بینید:

حرکت وضعی ماه

اگر مانند تصویر سمت راست، ماه حرکت وضعی نداشت و بدون چرخش دور خودش بر گرد زمین می‌گشت، می‌توانستیم از زمین پشت ماه را ببینیم و از آن تصویربرداری کنیم؛ ولی این‌گونه نیست.

البتّه با اینکه همیشه یک روی ماه به سوی زمین است، نباید انتظار داشت که 50 درصد سطح ماه از زمین دیده نشود! زیرا نوسانات حرکت ماه سبب پدیده‌ای به نام «رُخ‌گرد» می‌شود که بر اثر آن، 41 درصد از سطح ماه همواره رو به زمین است و تنها 41 درصد سطح ماه هیچ‌گاه از زمین دیده نمی‌شود و 18 درصد باقی‌مانده، گاهی دیده می‌شود و گاهی ناپیداست؛ پس از روی زمین، نهایتاً 59 درصد از سطح ماه را می‌توان دید و تصویربرداری کرد.

«ماه نجومی» مدّت‌زمان یک دوران کامل ماه به دور زمین است که 27 روز و 7 ساعت و 43 دقیقه و 4 ثانیه و اندی( 27.321582 روز) طول می‌کشد.
«ماه هلالی یا قمری» مدّت‌زمان میان دو بار پیاپی است که خورشید و زمین و ماه، بر یک خطّ می‌شوند و 29 روز و 12 ساعت و 44 دقیقه و 2 ثانیه و اندی( 29.530589 روز) است. ماه هلالی، طولانی‌تر از ماه نجومی است؛ زیرا هم‌زمان با گردش ماه به دور زمین، زمین نیز به دور خورشید می‌گردد و ماه باید اندکی پیش‌تر رود تا دوباره هر سه بر یک خطّ قرار گیرند.

برای عرف روشن است که «ماه عرفی یا شرعی»، 29 یا 30 روزه است؛ محاسبات نشان می‌دهد که ماه قمری می‌تواند تا 3 ماه پیاپی 29 روزه یا تا 4 ماه پیاپی 30 روزه باشد. در روایات نیز هست که ماه قمری نمی‌تواند کمتر از 29 روز باشد! از این‌رو، با ماه نجومی که مدّت‌زمان آن 27.3 روز است، کاری نداریم.

برای آشنایی بیشتر با ویژگی‌های زمین و ماه و پیچیدگی‌های حرکت آنها، به کتاب‌های نجومی رجوع‌کنید. با مطالعۀ مطالب سایت ویکیپدیا نیز، می‌توانید منابع تکمیلی را بیابید:
https://en.wikipedia.org/wiki/Earth
https://en.wikipedia.org/wiki/Moon


2. میزان شرعی در آغاز ماه قمری، تحقّق هلال است و «هلال» یعنی بازتابِ قابل رؤیتِ نور خورشید از لبۀ ماه.
طبق محاسبات نجومی، در بهترین وضعیّت جوّی هم، تا چندین ساعت(دست‌کم 8 ساعت) بعد از مقارنۀ ماه و خورشید(ولادت ماه جدید)، امکان تشکیل هلال وجود ندارد و برای کمتر از یک حدّ فاصلۀ زاویه‌ای مشخّص ماه و خورشید(کمتر از 7 درجه مشهور به حدّ دانژون)، اصلاً هلالی تشکیل نمی‌شود! چون نور خورشید هنوز از پشت رشته‌کوه‌های لبۀ ماه بر سطح ماه نتابیده و سایۀ بلندی‌های لبۀ غربی ماه به اندازه‌ای طولانی می‌شود که مانع بازتاب نور از سطح ماه و تشکیل هلال است؛ در این موارد، ماه از مُحاق درآمده و در افق آسمان حضور دارد؛ امّا اصلاً هلالی تشکیل نمی‌شود و حتّی با تلسکوپ هم دیده نمی‌شود.

به این ترتیب، لحظۀ مقارنۀ ماه و خورشید و لحظۀ ولادت ماه(که لحظۀ پس از مقارنه است)، از نظر نجومی با دقّت بالا قابل محاسبه و پیش‌بینی‌اند؛ ولی برای ما ملاک نیستند! زیرا در متون فقهی، بحث و اثبات شده که میزان شرعی در آغاز ماه قمری طبق قول مشهور، تحقّق هلال است و «هلال» یعنی بازتابِ قابل رؤیتِ نور خورشید از لبۀ ماه؛ یعنی ماهی نو و از مُحاق درآمده که در افق به درجه‌ای رسیده و ویژگی‌هایی را داشته‌باشد که اگر ابر و موانع نباشد، امکان و قابلیّت رؤیت با چشم عادیِ غیر مسلّح را برای ساکنان زمین(و نه پروازکنندۀ با هواپیما) داشته‌باشد. حتّی برخی گفته‌اند که بر ماه نویی که با رؤیت عادی دیده نشود(ولو با چشم مسلّح دیده شود)، اصلاً «هلال» صدق نمی‌کند.

البتّه قول غیر مشهور، رؤیت هلال با چشم مسلّح(تلسکوپ و دوربین و ابزارهای اپتیکی) را کافی می‌داند.

دربارۀ ادلّۀ طرفین، در کتاب‌های فقهی بحث‌های مبسوطی شده که در این مجال نمی‌گنجد. برای خوانندگان آشنا به فقه و تنها به عنوان نمونه، چند مقالۀ در دسترس را -که برخی ناظر و در نقد همدیگر نیز هستند- پیشنهاد می‌دهم:

یک) «رؤیت هلال با چشم مسلّح» نوشتۀ حجّت‌الاسلام و المسلمین رضا مختاری، در دفاع از رؤیت با چشم غیر مسلّح، منتشرشده در فصلنامه تخصّصی فقه اهل‌بیت(ع)، ش 39 و 40، ص 148 - 162 : http://ensani.ir/fa/content/93247/default.aspx یا

http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=217

نشانی صفحه ذخیره‌شده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:

https://web.archive.org/web/20180613174932/http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=217

(در دو مورد اخیر، پس از زدن لینک و باز شدن صفحه، روی عنوان مقاله در ستون سمت راست صفحه کلیک کنید.)

دو) «اعتبار ابزار جدید در رؤیت هلال» نوشتۀ حجّت‌الاسلام و المسلمین محمّدجواد فاضل لنکرانی، در دفاع از رؤیت با چشم مسلّح، منتشرشده در فصلنامه تخصّصی فقه اهل‌بیت(ع)، ش 43، ص 176 - 206 : http://ensani.ir/fa/content/93381/default.aspx یا

http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=190

نشانی صفحه ذخیره‌شده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:

https://web.archive.org/web/20180613181342/http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=190

(در دو مورد اخیر، پس از زدن لینک و باز شدن صفحه، روی عنوان مقاله در ستون سمت راست صفحه کلیک کنید.)

سه) «باز هم رؤیت هلال با چشم مسلّح» نوشتۀ حجّت‌الاسلام و المسلمین رضا مختاری، در دفاع از رؤیت با چشم غیر مسلّح، منتشرشده در فصلنامه تخصّصی فقه اهل‌بیت(ع)، ش 43، ص 207 - 240 : http://ensani.ir/fa/content/93385/default.aspx یا

http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=190

نشانی صفحه ذخیره‌شده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:

https://web.archive.org/web/20180613181342/http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=190

(در دو مورد اخیر، پس از زدن لینک و باز شدن صفحه، روی عنوان مقاله در ستون سمت راست صفحه کلیک کنید.)


3. فتوای حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی(مدّ ظلّه العالي) مانند مشهور فقهاء، این است که رؤیت هلال باید با چشم غیر مسلّح باشد و رؤیت با چشم مسلّح(دوربین و تلسکوپ) کافی نیست.

برای آشنایی اجمالی، عموم خوانندگان می‌توانند به پاورقی 1 صفحۀ 590 و 591 (فایل Pdf) «توضیح‌المسائل جامع حضرت آقای سیستانی» رجوع‌کنند یا همان مطلب را در پاورقی 29 این صفحه از سایت ایشان بخوانند:
https://www.sistani.org/persian/book/25103/4035

نشانی صفحه ذخیره‌شده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا در دسترس‌نبودنِ منبع:

https://web.archive.org/web/20180613182316/https://www.sistani.org/persian/book/25103/4035

لینک دانلود نسخۀ Pdf رسالۀ جامع حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی(مدّ ظلّه العالي):
https://www.sistani.org/files-new/book-pdf/persian-tozih-jame.pdf

نشانی نسخه ذخیره‌شده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا در دسترس‌نبودنِ منبع:

https://web.archive.org/web/20180613182456/https://www.sistani.org/files-new/book-pdf/persian-tozih-jame.pdf

خوانندگان آشنا به زبان عربی نیز، می‌توانند به صفحات 39 تا 42 کتاب «أسئلة حول رؤية الهلال مع أجوبتها، وفق ما أفاده سماحة السيّد السيستاني» رجوع‌کنند. این کتاب را می‌توانید از لینک زیر دانلود کنید:
http://taghrirat.net/ketab/helal-taghrirat.net.pdf

نشانی نسخه ذخیره‌شده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا در دسترس‌نبودنِ منبع:

https://web.archive.org/web/20180613183400/http://taghrirat.net/ketab/helal-taghrirat.net.pdf


4. 
حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی(مدّ ظلّه العالي) مانند مشهور فقهاء قائل‌اند که رؤیت «طریقیّت» دارد؛ امّا نه برای مجرّد حضور ماه در افق! بلکه برای حضور ماهی در افق که ویژگی‌هایی را داشته‌باشد که اگر ابر و موانع نباشد، هلالش قابل رؤیت با چشم غیر مسلّح باشد؛ ولو کسی هم آن را نبیند!
یعنی آنچه موضوعیّت دارد، رؤیت‌پذیری هلال با چشم غیر مسلّح(
قابليّة الهلال للرؤية بالعين المجرّدة) است و رؤیت فعلی، موضوعیّت ندارد و لازم نیست(رؤیت تقدیری کافی است)؛ بنابراین، رؤیت «طریق محض» است و بدیل‌هایی مانند قیام بیّنه یا گذشتن سی روز از آغاز ماه گذشته، طریق بر آن طریق هستند و به همان رؤیت بر می‌گردند؛ یعنی بیّنه‌ای معتبر است که شهادت دهد هلال را با چشم غیر مسلّح دیده‌است(نه بیّنه‌ای که با چشم مسلّح دیده‌باشد!) یا گذشتنِ سی روز از آغاز ماهی معتبر است که اوّل آن ماه، با رؤیت هلال با چشم غیر مسلّح ثابت شده‌باشد.

معظّم‌له در پاسخ به پرسشِ «لا سیّما أنّ الرؤیة طریق إلی ظهور الهلال علی الأفق و لا موضوعیّة لها»، فرموده‌اند:
«لا بدّ من البناء علی أنّ الرؤیة المذکورة في النصوص إنّما أخذت طریقاً إلی ظهور الهلال علی الأفق بحجم و بارتفاع مناسبین لأن یُری بالعین المتعارفة غیر المسلّحة لو لا الموانع الخارجیّة من سحاب و نحوه.» (أسئلة حول رؤیة الهلال مع أجوبتها، ص 40)

همچنین در جای دیگر فرموده‌اند:
«إنّ المستفاد من الأدلّة الشرعیّة کون العبرة في بدایة الشهر القمريّ بظهور الهلال علی الأفق بنحو قابل للرؤیة بالعین المجرّدة لو لا الغیم و نحوه من الموانع الخارجیّة؛ فلا تکفي ولادة الهلال و کونه موجوداً علی الأفق و لکن بنحو غیر قابل للرؤیة مطلقاً أو بنحو غیر قابل للرؤیة إلّا بالأدوات المقرّبة و الرصد المرکّز.» (همان، ص 43 - 44)


5. معظّم‌له «پیش‌بینی‌های منجّمان» را به دو بخش «یقینی و ظنّی» تقسیم می‌کنند و شهادت به رؤیت و بیّنه‌ای را که مخالف «پیش‌بینی یقینیِ منجّمان» باشد، مردود می‌دانند و نمونه‌اش هم در هلال شوّال سال 1419 قمری رخ داد که در ایران، عید اعلام شد؛ ولی با آنکه برخی شهرهای عراق که در غرب ایران است و ملاک اتّحاد افق طبق مبنای ایشان را هم داشت، ایشان نپذیرفتند؛ زیرا یقین داشتند که در آن شب، هلال قطعاً غیر قابل رؤیت با چشم غیر مسلّح بوده‌است.(در این‌باره، بنگرید به: أسئلة حول رؤیة الهلال مع أجوبتها، 
ص 43 - 55)

دربارۀ محاسبات نجومی و اینکه آیا می‌توان به استناد آنها به یقین رسید و عمل کرد، توضیح بیشتری نیاز است:

پیش‌بینی‌های کارشناسان(مانند آنچه در این وبلاگ، به‌عنوان پیش‌بینی رؤیت‌پذیری هلال هر ماه منتشر می‌شود)، محاسبات نجومی همراه با لحاظ‌کردن مبانی فقهی دربارۀ امکان رؤیت هلال با چشم است؛ نه صِرف محاسبات فیزیکی دربارۀ مقارنه و تولّد ماه یا حضور آن در فلان نقطۀ افق.

نقشه‌ها و محاسبات رؤیت‌پذیری هلال، به‌طور کلّی بر سه قسم است:

الف) گاهی گفته می‌شود که در فلان مناطق، هلال اصلاً(حتّی با چشم مسلّح) دیده نخواهدشد؛ زیرا ماه پیش از غروب آفتاب، غروب می‌کند یا اینکه مقارنه پس از غروب آفتاب رخ می‌دهد؛ یا اینکه مقارنه پیش از غروب آفتاب رخ می‌دهد و ماه نیز پس از غروب آفتاب، غروب می‌کند؛ ولی روشنایی هلال به اندازه‌ای نیست که حتّی با چشم مسلّح دیده شود! در این قول در این مناطق، همهٔ کارشناسان نجوم هم‌نظرند و اختلافی میان آنان نیست.

این بند «الف» قابل عمل است و حتّی می‌تواند ما را از استهلال بی‌نیاز کند و با استناد به آن، می‌توان شهادت هزاران عادل به رؤیت را کنار گذاشت؛ زیرا اطمینان داریم که خطا کرده‌اند.

ب) گاهی گفته می‌شود که در فلان مناطق، هلال حتماً و به‌سادگی دیده خواهدشد(که خودش بر دو قسم است: حتماً با چشم مسلّح، یا حتماً با چشم غیر مسلّح). در این قول در این مناطق، همهٔ  کارشناسان نجوم هم‌نظرند و اختلافی میان آنان نیست.

این بند «ب» هم قابل عمل است و می‌تواند ما را از استهلال بی‌نیاز کند؛ زیرا آنچه موضوعیّت دارد، «قابلیّت رؤیت هلال در افق(با همان اختلافِ کفایت چشم مسلّح، یا لزوم چشم غیر مسلّح)» است و خودِ رؤیت، طریقیّت دارد.

ج) گاهی گفته می‌شود که در فلان مناطق، هلال محتمل و ممکن است با چشم مسلّح یا غیر مسلّح دیده شود. در این قول در این مناطق، میان کارشناسان نجوم، اختلاف است.

این بند «ج» به تنهایی قابل عمل نیست و ما را از استهلال بی‌نیاز نمی‌کند و با استناد به آن، نمی‌توان شهادت عادل را کنار گذاشت؛ پس باید به استهلال پرداخت تا رؤیت محقّق شود.

در همین بند «ج» و شرایط مرزی و اختلافی است که خودِ کارشناسان نجوم هم، استهلال را لازم می‌دانند و با جدّیّت به استهلال می‌پردازند و گزارش و تصویر ثبت می‌کنند تا «رکورد بشکنند» و حدّ ملاک‌ها را بهبود بخشند و بتوانند فرمول‌های محاسباتی موجود را اصلاح کنند یا خودشان فرمول جدیدی ارائه‌دهند؛ چنان‌که تا کنون، این اصلاح‌ها انجام شده و اصولاً این متد و روشِ هر علم تجربی است که قوانینِ اثبات‌شدهٔ آن در عین اینکه ابطال‌پذیرند، تا زمان ابطال، حجّت‌اند و تلاش برای ابطال یا ارتقای آنها نیز رها نمی‌شود.

در همان بندهای «الف» و «ب» نیز، قطع و یقین حاصل نمی‌شود؛ بلکه «ظنّ قوی» و «اطمینان علمی ناشی از محاسبات» حاصل می‌شود که حجّت است و به آن عمل می‌کنیم(وگرنه قسم «ج» صِرف ظنّ است).

امّا توضیح اینکه از این محاسبات علمی، قطع و یقین حاصل نمی‌شود:

فارغ از بحث هلال و رؤیت آن، محاسبات علمی با دقّت بالا به ما می‌گوید که خورشید یا ماه در فلان زمان، دقیقاً در فلان نقطه از آسمان است.

فرق فیزیک‌دانِ کافر با فیزیک‌دان مؤمن به خدا در اینجا آشکار می‌شود که از نظر کارشناس کافر، وجود ماه در فلان نقطهٔ آسمان(ناشی از محاسبات علمی دقیق) «قطعی و یقینی» است و خلاف آن در نظرش متصوّر نیست، مگر اینکه منجرّ به اختلال حرکاتِ کلّ منظومهٔ شمسی شود؛

در حالی که از نظر کارشناس مؤمن، وجود ماه در فلان نقطهٔ آسمان(ناشی از محاسبات علمی دقیق) «قطعی و یقینی» نیست؛ بلکه «مظنون قوی و اطمینانی» است و خلاف آن عقلاً ممکن است، بدون اینکه منجرّ به اختلال حرکات کلّ منظومهٔ شمسی شود! خداوند قادر است حرکت ماه را متوقّف کند و چیزی نیز، به هم نریزد؛ چنان‌که می‌تواند شقّ‌القمر کند و این امور از مُحالات عقلی نیستند؛ پس ما هرگز «قطع و یقین» نداریم که در فلان زمان، ماه قطعاً در همان نقطه‌ای قرار دارد که محاسبات علمی به ما می‌گویند؛ زیرا هم نقص در فرمول‌های تجربی ما راه دارد و هم «هو القاهر فوق عباده»؛ اگر چه «اطمینان علمی» داریم و به آن عمل می‌کنیم.

اگر کسی بگوید:

«معجزه‌ای چون شقّ‌القمر، استثناء است و طبق "أبی الله أن يجري الأشياء إلا بأسباب" سنّت‌های تکوینی و قوانین خداوند، تخلّف‌ناپذیر است و آیات الهی مانند گردش زمین و ماه و خورشید و سیّارگان در فلک خود، حتمی و بدون ذرّه‌ای تخطّی از قوانین فیزیکی انجام می‌شود؛ پس محاسبات علمی یقین‌آورند»،

در پاسخ می‌گوییم:

«آنچه ما تا کنون با علم تجربی، از قوانین الهی و سنّت‌های تکوینی خداوند شناخته‌ایم، همهٔ سنّت‌های الهی نیست و چه بسیار سنّت‌های تکوینی که حاکم بر اینها هستند و ما نمی‌شناسیم؛ معجزه به مُحالات تعلّق نمی‌گیرد و معجزهٔ شقّ‌القمر هم بدون به هم ریختگی حرکات تکوینی سیّارات، قطعاً طبق سنّت تکوینی و "بأسباب" رخ داده‌است که تا کنون برای ما ناشناخته مانده؛ ولی ممکن است در آینده شناخته شود.»

پس نتیجه شد که از محاسبات علمی، قطع و یقین حاصل نمی‌شود؛ اگر چه «اطمینان علمی» حاصل می‌شود که حجّت است و به آن عمل می‌کنیم.


6. طبق فتوای حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی(مدّ ظلّه العالي)، اوّل ماه با حکم حاکم شرع ثابت نمی‌شود؛ از این‌رو، با توجّه به نکات پیش‌گفته، صِرف «حکم إنشائی حاکم» و «پیش‌گویی منجّمان» و «گواهی افرادی که شهادت دهند با چشم مسلّح، ماه را دیده‌اند» و نیز «اعلام و خبر از احراز ماه در نزد حاکم، هنگامی که احتمال می‌رود بنا بر مبنای وی در کفایت چشم مسلّح باشد»، نمی‌تواند برای مقلّد حضرت آقای سیستانی پذیرفتنی باشد؛ مگر اینکه مقلّد، از پیش‌بینی آنان یا شهادات ایشان یا حکم حاکم یا إخبار وی، علم یا اطمینان پیدا کند که هلالی در افق بوده که ویژگی‌هایی را داشته که اگر ابر و موانع نمی‌بود، قابل رؤیت با چشم غیر مسلّح می‌بود.

پیشنهاد می‌شود دربارۀ «حکم حاکم و اعلام اوّل ماه» حتماً مطلب زیر را در همین وبلاگ بخوانید:

http://aasemaan25.blog.ir/post/Hokm-Hakem



بخش دوم) اتّحاد افق

1. مسئلۀ دیگری که در رؤیت هلال و آغاز ماه قمری میان فقهاء اختلافی است، این است که آیا اتّحاد افق‌ها شرط است یا نه؟ اگر شرط باشد، یعنی رؤیت هلال در یک نقطه، فقط برای مناطقِ هم‌افق و قریب‌الأفق با آن کافی است(نه برای نقاط بعیدالأفق یا همۀ زمین و نه برای نقاطی که با هم، اشتراک در شب دارند).

حضرت آیت‌الله العظمی خوئی(ره) و برخی از مراجع بزرگوار(مانند حضرات آیات عظام تبریزی(ره)، هاشمی‌شاهرودی، نوری‌همدانی و ...) قائل‌اند که اگر در مکانی هلال دیده شود، برای سایر کشورها و شهرهایی که در بخشی از شب، با آن مکانِ رؤیت هلال، اشتراک در شب دارند، کفایت می‌کند(چه در شرق آن مکان باشند و چه در غرب آن؛ البتّه حضرت آیت‌الله العظمی وحیدخراسانی قید زده‌اند که دو نقطه در بیشترِ شب مثلاً در 6 ساعت از 10 ساعتِ شب، با هم اشتراک داشته‌باشند)؛ حتّی حضرت آیت‌الله العظمی لطف‌الله صافی‌گلپایگانی(مدّ ظلّه) بدون ذکر قید اشتراک در شب، فرموده‌اند: «بعید نیست کفایت رؤیت ماه در هر محلّی برای سایر نقاط»؛ در واقع، این بزرگواران، اتّحاد افق را شرط نمی‌دانند.

حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی مانند مشهور فقهاء معتقدند که آغاز شهر قمری، امری نسبی است که در شهرهای مختلف، متفاوت است و امر یکسانی در همۀ شهرها نیست و آنچه شرعاً برای شخص ساکنِ یک نقطه معتبر است، قابلیّت رؤیت هلال با چشم غیر مسلّح در همان نقطه یا مکان‌هایی است که اگر هلال در آنها دیده شود، در صورت نبودِ موانع جوّی مانند ابر یا غبار، در نقطۀ سکونت آن شخص نیز دیده می‌شود؛ یعنی اتّحاد افق شرط است(ملاک آن گفته خواهدشد.)

دربارۀ ادلّۀ طرفین، در کتاب‌های فقهی بحث‌های مبسوطی شده که در این مجال نمی‌گنجد. برای خوانندگان آشنا به فقه و زبان عربی و تنها به عنوان نمونه، دو مقاله و یک کتاب را پیشنهاد می‌دهم:
یک) «ثبوت الشهر برؤية الهلال في بلد آخر» نوشتۀ حضرت آیت‌الله سیّدمحمود هاشمی‌شاهرودی، در دفاع از نظریّۀ استادشان حضرت آیت‌الله العظمی خوئی(ره)، 
منتشرشده در مجلّة فقه أهل البيت(ع)، ش 31، ص 11 - 68 : 

http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=113

نشانی صفحه ذخیره‌شده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا حذف از منبع:

https://web.archive.org/web/20180613235131/http://www.afiqh.org/magshow.php?kind=113

(در هر دو مورد، پس از زدن لینک و باز شدن صفحه، روی عنوان مقاله در ستون سمت راست صفحه کلیک کنید.)

دو) صفحات 5 تا 38 کتاب «أسئلة حول رؤية الهلال مع أجوبتها، وفق ما أفاده سماحة السيّد السيستاني»، در نقد نظریّۀ استادشان حضرت آیت‌الله العظمی خوئی(ره) و دفاع از مبنای اشتراط اتّحاد افق؛ این کتاب را می‌توانید از لینک زیر دانلود کنید:

http://taghrirat.net/ketab/helal-taghrirat.net.pdf

نشانی نسخه ذخیره‌شده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا در دسترس‌نبودنِ منبع:

https://web.archive.org/web/20180613183400/http://taghrirat.net/ketab/helal-taghrirat.net.pdf

سه) کتاب «اتّحاد الآفاق و اختلافها في بداية الأشهر القمريّة، تقرير أبحاث السيّد محمّدرضا السيستاني» نوشتۀ أمجد رياض و نزار يوسف، در نقد نظریّۀ حضرت آیت‌الله العظمی خوئی(ره) و دفاع از مبنای اشتراط اتّحاد افق؛ این کتاب را می‌توانید در صفحۀ زیر دانلود کنید:

http://alfeker.net/library.php?id=4105

نشانی نسخه pdf ذخیره‌شده در گوگل:

https://drive.google.com/file/d/0B5UvkM76IiOlNE9vbklqWmtkeDg/view

دقّت شود که در این کتاب، اصطلاحاتِ «اتّحاد الآفاق» و «وحدة الأفق» برای اشاره به نظر مراجعی مانند حضرت آیت‌الله العظمی خوئی(ره) است که اتّحاد افق را شرط نمی‌دانند و اصطلاح «اختلاف الآفاق» برای اشاره به نظر مشهور فقهاء‌ است که اتّحاد افق را شرط می‌دانند.


2. در برخی کتاب‌ها و مقالات و سایت‌ها -که متأسّفانه کم هم نیستند!- ملاکی برای اتّحاد افق مطرح کرده‌اند و بدون مقیّدکردن به نزدیکی در عرض جغرافیایی، گفته‌اند: «شهرهایی را که از نظر علم هیئت در یک طول جغرافیایی(نصف‌النهار) قرار گرفته‌باشند، هم‌افق می‌نامند؛ بنابراین اگر در یکی از این شهرها، ماه دیده شود و مانعی مانند ابر در کار نباشد، در شهرهایی که در طول آن قرار دارد، نیز دیده می‌شود.» یا گفته‌اند: «رؤیت هلال در شهرهای شرقی، برای شهرهای غربی نیز کافی است.»

در حالی که این ملاک، همواره درست نیست! به مثال زیر دقّت کنید:

شهر «دارالسلام(پایتخت تانزانیا)» روی نصف‌النهار 39 درجه و 17 دقیقۀ شرقی و شهر «هامبورگ(آلمان)» روی نصف‌النهار 10 درجۀ شرقی قرار دارد؛ یعنی از نظر طول جغرافیایی، دارالسلام حدود 29 درجه در شرقِ هامبورگ قرار دارد؛ با این همه، در غروب روز جمعه 13 دی‌ماه 1381 شمسی، هلال ماه در دارالسلام رؤیت شد؛ ولی در هامبورگ(که در غرب آن است) دیده نشد!

حتّی فارغ از هلال ماه و پیچیدگی‌های رؤیت آن، تصوّرات ما از طلوع و غروب خورشید نیز دقیق نیست!

اگر در همین مثال و دربارۀ همان دو شهر، از بیشترِ تحصیل‌کردگان بپرسید: «در آن روز، خورشید در کدام شهر، زودتر غروب کرده؟» طبق تصوّر عامیانه که همواره خورشید در شهرهای شرقی، زودتر طلوع و زودتر هم غروب می‌کند، پاسخ خواهندداد: «در دارالسلام، زودتر غروب کرده‌است!»

در حالی که آن روز، خورشید در هامبورگ(که غربی‌تر است)، در ساعت 18 و 43 دقیقه(به وقت ایران) غروب کرده و 29 دقیقۀ بعد، در دارالسلام در ساعت 19 و 12 دقیقه(به وقت ایران) غروب کرده‌است!!

تصوّرات عامیانۀ فوق، به دلیل ساده‌انگاری و در نظر نگرفتنِ «تفاوت عرض جغرافیایی حدود 60 درجۀ آن دو شهر و کروی‌بودنِ زمین و تفاوت فصول به دلیل کج‌بودنِ محور زمین» است.

مثالی که مطرح شد، در مقالۀ خواندنی «تعارض بین رأی منجّمان و گواهی شهود به رؤیت هلال» از حجّت‌الاسلام و المسلمین علیرضا موحّدنژاد آمده‌بود که مطالعۀ آن پیشنهاد می‌شود:
http://www.ensani.ir/storage/Files/20101028171823-218.pdf

نشانی نسخه ذخیره‌شده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا در دسترس‌نبودنِ منبع:

https://web.archive.org/web/20180614002758/http://www.ensani.ir/storage/Files/20101028171823-218.pdf


3. برای آشنایی اجمالی خوانندگان با نظر حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی دربارۀ ملاک هم‌افق بودن، پاورقی «توضیح‌المسائل جامع» را می‌آورم:

«پس با توجّه به این معنا، هم‌افق بودن یا نبودن دو منطقه نسبت به یکدیگر، امر ثابتی نیست؛ بلکه در ماه‌های مختلف، ممکن است متفاوت ‌باشد. توضیح بیشتر این است که:
برای رؤیت هلال در شب اوّل ماه، اموری مؤثّر است؛ از جمله: زمان غروب خورشید و ماه، و اختلاف زمان غروب آن دو، و نیز مختصّات خورشید و ماه، و جدایی زاویه‌ای ماه و خورشید -که از اختلاف ارتفاع ماه و خورشید، و نیز اختلاف سمت آن دو نشأت می‌گیرد- و همین‌طور درصد روشنایی هلال و به اصطلاح فاز ماه و ...

گاه ممکن است در یکی از ماه‌های قمری، ویژگی‌های فوق باعث شود ماه در افق شهری مثلاً با نورانیّت زیاد و مدّت مکث طولانی دیده شود که این امر باعث اطمینان می‌شود که در شهرِ به‌خصوص دیگر، چنانچه ابر یا مانع دیگری نبود، حتماً ماه دیده می‌شد و به اصطلاح، بین رؤیت ماه با این شرایط در شهر اوّل و رؤیت ماه در شهر دوم ملازمه وجود دارد.

امّا در ماه قمری دیگر، ممکن است در همان شهر اوّل، ماه دیده شود؛ امّا از آنجا که مثلاً مدّت مکث ماه و جدایی زاویه‌ای آن با خورشید، کم بوده، نتوان اطمینان پیدا کرد که اگر در شهر دوم، ابر یا مانع دیگری نبود، حتماً ماه دیده می‌شد و به تعبیر دیگر، بین رؤیت ماه در شهر اوّل با رؤیت ماه در شهر دوم ملازمه وجود ندارد.
پس یک شهر، در یک ماه قمری، نسبت به شهر دیگر هم‌افق بوده؛ امّا در ماه دیگر نسبت به همان شهر، هم‌افق نمی‌باشد.

البتّه به طور کلّی و عموم، ممکن است گفته شود:
اگر شهری که ماه دیده شده(شهر اوّل)، در شرق شهر دوم -که مثلاً مانعی از دیده‌شدن ماه در آن بوده- قرار داشته‌باشد، چنانچه در خطّ عرض جغرافیایی، بیش از یک یا دو درجه اختلاف نداشته‌باشد، غالباً ملازمه وجود داشته و غالباً دیده‌شدن ماه در شهر اوّل، اوّل ماه را برای شهر دوم نیز ثابت می‌کند؛ بنابراین، ثابت‌شدن رؤیت ماه در مشهد، اوّل ماه را غالباً برای نیشابور، سبزوار، شاهرود، دامغان، تهران، قروین، سقز، سردشت و ... ثابت می‌کند.
امّا در غیر این صورت‌، وجود ملازمه و ثابت‌شدن ماه، در شهر دیگر، بستگی به ویژگی‌های ماهی دارد که در شهر اوّل رؤیت شده که در توضیحات به آن اشاره گردید.

به طور مثال، در برخی از موارد ممکن است خصوصیّات رؤیت ماه طوری باشد که دیده‌شدن ماه در شهرهایی از پاکستان یا هندوستان یا حتّی عراق و عربستان، اوّل ماه در مشهد را هم ثابت ‌کند و در بسیاری از موارد هم، ممکن است دیده‌شدن ماه حتّی در تهران یا اصفهان یا شهرهای نزدیک‌تر مثل شاهرود هم، اوّل ماه را در مشهد ثابت ننماید؛ که در هر مورد می‌توان از متخصّصین متدیّن کسب اطّلاع نمود.
از آنچه ذکر گردید، روشن شد که مرزها و تقسیمات کشوری و شهری به هیچ‌وجه در اتّحاد افق و عدم آن، دخیل نمی‌باشد.»
منبع: پاورقی 31 در این صفحه: 
https://www.sistani.org/persian/book/25103/4035

نشانی صفحه ذخیره‌شده در آرشیو، در صورت تغییر لینک یا در دسترس‌نبودنِ منبع:

https://web.archive.org/web/20180613182316/https://www.sistani.org/persian/book/25103/4035

پس به‌طور خلاصه، از نظر معظّم‌له، تقسیمات کشوری و استانی و شهری ملاک نیست و هلال باید در شهری که مقلّد در آن ساکن است، ثابت شود؛ یا در شهری که با آن اتّحاد افق دارد. این اتّحاد افق، «در آغاز هر ماه قمری متفاوت است» و آنچه غالبی است، این است که شهر اوّل که هلال در آن رؤیت شده، در شرق شهر دوم باشد و در عرض جغرافیایی نیز، بیش از 2 درجه اختلاف نداشته‌باشند.

باز هم تأکید می‌شود که همین ملاکِ گفته‌شده، غالبی است و دائمی نیست؛ مهمّ، «اطمینان شخصی به تلازم رؤیت هلال در دو شهر است» و برای حصول این اطمینان، باید به متخصّصان رجوع‌کرد تا در آغاز هر ماه قمری، شهرهای هم‌افق را مشخّص کنند.


4. برای روشن‌شدنِ آنچه گفته‌شد و اینکه قرار داشتنِ دو شهر روی یک خطّ طولی جغرافیایی(یک نصف‌النهار) ملاکی برای هم‌افق بودنِ آنها در رؤیت هلال نیست، از تصاویر کمک می‌گیریم.

گفته شد که برای رؤیت هلال در شب اوّل ماه، عواملی چون «زمان غروب خورشید و ماه» و «اختلاف زمان غروب آن دو» و «مختصّات خورشید و ماه و جدایی زاویه‌ای ماه و خورشید که از اختلاف ارتفاع ماه و خورشید، و نیز اختلاف سمت آن دو نشأت می‌گیرد» و «درصد روشنایی هلال و به اصطلاح فاز ماه» و ... مؤثّرند. امروزه، برنامه‌هایی تهیّه شده‌اند که با محاسبات رایانه‌ای و طبق معیارهایی، این عوامل را برای نقاط مختلف زمین در نظر می‌گیرند و الگوهای رؤیت‌پذیری هلال ماه را پیش‌بینی و ترسیم می‌کنند. به تصاویر زیر بنگرید:

یک) نقشۀ رؤیت‌پذیری هلال ماه رمضان المبارک 1436 قمری، در غروب چهارشنبه 27 خرداد 1394 شمسی برابر با 17 ژوئن 2015 میلادی، بر اساس معیار «عوده»:

نقشه رؤیت‌پذیری هلال ماه رمضان 1436 در 27 خرداد 1394 - عوده

دو) نقشۀ رؤیت‌پذیری هلال ماه رمضان المبارک 1436 قمری، در غروب پنجشنبه 28 خرداد 1394 شمسی برابر با 18 ژوئن 2015 میلادی، بر اساس معیار «عوده»:

نقشه رؤیت‌پذیری هلال ماه رمضان 1436 در 28 خرداد 1394 - عوده

توضیحات رنگ در نقشۀ با معیار «عوده»:
در مناطقی که در رنگ سبز قرار دارند، هلال به سادگی با چشم غیر مسلّح دیده می‌شود.
در مناطقی که در رنگ ارغوانی(شبیه صورتی) قرار دارند، هلال با چشم مسلّح دیده می‌شود و ممکن است با چشم غیر مسلّح نیز دیده شود.
در مناطقی که در رنگ آبی قرار دارند، هلال فقط با چشم مسلّح دیده می‌شود.
در مناطقی که بی‌رنگ هستند، رؤیت هلال ناممکن و نشدنی است.(زیرا مقارنه پیش از غروب آفتاب رخ می‌دهد و ماه نیز پس از غروب آفتاب، غروب می‌کند؛ ولی روشنایی هلال به اندازه‌ای نیست که حتّی با چشم مسلّح دیده شود!)
در مناطقی که در رنگ قرمز قرار دارند، رؤیت هلال ممتنع و غیر قابل تحقّق است.(زیرا ماه پیش از غروب آفتاب، غروب می‌کند یا اینکه مقارنه پس از غروب آفتاب رخ می‌دهد.)


سه) نقشۀ رؤیت‌پذیری هلال ماه رمضان المبارک 1436 قمری، در غروب چهارشنبه 27 خرداد 1394 شمسی برابر با 17 ژوئن 2015 میلادی، بر اساس معیار «یالوپ»:

نقشه رؤیت‌پذیری هلال ماه رمضان 1436 در 27 خرداد 1394 - یالوپ

چهار) نقشۀ رؤیت‌پذیری هلال ماه رمضان المبارک 1436 قمری، در غروب پنجشنبه 28 خرداد 1394 شمسی برابر با 18 ژوئن 2015 میلادی، بر اساس معیار «یالوپ»:

نقشه رؤیت‌پذیری هلال ماه رمضان 1436 در 28 خرداد 1394 - یالوپ

توضیحات رنگ در نقشۀ با معیار «یالوپ»:
در مناطقی که در رنگ سبز قرار دارند، هلال به سادگی با چشم غیر مسلّح دیده می‌شود.
در مناطقی که در رنگ زرد(شبیه نارنجی) قرار دارند، هلال تحت شرایط جوّی مناسب، با چشم غیر مسلّح دیده می‌شود.
در مناطقی که در رنگ ارغوانی(شبیه صورتی) قرار دارند، رؤیت هلال ممکن است نیاز به ابزار و چشم مسلّح داشته‌باشد؛ یعنی پس از رؤیت با ابزار، ممکن است هلال با چشم غیر مسلّح نیز دیده شود.
در مناطقی که در رنگ آبی قرار دارند، هلال فقط با چشم مسلّح دیده می‌شود.
در مناطقی که بی‌رنگ هستند، رؤیت هلال ناممکن و نشدنی است.(زیرا مقارنه پیش از غروب آفتاب رخ می‌دهد و ماه نیز پس از غروب آفتاب، غروب می‌کند؛ ولی روشنایی هلال به اندازه‌ای نیست که حتّی با چشم مسلّح دیده شود!)
در مناطقی که در رنگ قرمز قرار دارند، رؤیت هلال ممتنع و غیر قابل تحقّق است.(زیرا ماه پیش از غروب آفتاب، غروب می‌کند یا اینکه مقارنه پس از غروب آفتاب رخ می‌دهد.)


به این ترتیب، می‌بینید که مناطق و الگوهای رؤیت‌پذیری هلال ماه، هذلولی‌شکل است و نمی‌توان هم‌افق بودن مناطق مختلف را بر اساس طول و عرض جغرافیایی، به‌طور دائمی و ثابت مشخّص کرد؛ زیرا این هذلولی‌ها در آغاز ماه قمری بعدی متفاوت‌اند! در نتیجه، 
هم‌افقی در رؤیت هلال، در آغاز هر ماه قمری، متفاوت و «تقریباً» به معنای قرارداشتن در یک منطقهٔ همرنگ از نقشهٔ رؤیت‌پذیری است و بر این اساس، به‌طور طبیعی ماه‌هایی پیش می‌آید که همۀ مناطق کشوری مانند ایران، هم‌افق نخواهندبود که در آن‌صورت، اعلام یک روز به‌عنوان اوّل ماه در سراسر کشور، با شرط اتّحاد افق سازگار نخواهدبود.

این تصوّر غلط هم که گاهی گفته می‌شود: «عید فطر که یک روز بیشتر نیست! مگر می‌شود در یک کشور، دو روز عید فطر داشته‌باشیم؟!» ناشی از ناآگاهی از حرکات خورشید و زمین و ماه است؛ توضیح:

علّت اصلی اینکه گاهی در اعلام عید فطر در کشور اختلاف پیش می‌آید، مشخّصات کروی و مداری خورشید و زمین و ماه است؛ نه تعدّد مراجع عظام تقلید! زیرا فارغ از تعدّد مراجع و اختلاف مبانی فقهی آنان، حتّی اگر فقط یک مرجع تقلید مانند مقام معظّم رهبری وجود داشته‌باشد که قائل به «شرط اتّحاد افق» است(به سؤالات 838 و 839 کتاب «أجوبة الاستفتائات» در اینجا یا اینجا بنگرید) و همۀ مردم نیز، مقلّد وی باشند، باز هم با محاسبات می‌توان نشان داد که به‌طور طبیعی ماه‌هایی پیش می‌آید که همۀ مناطق کشوری مانند ایران، از نظر قابلیّت رؤیت هلال با چشم مسلّح نیز، هم‌افق نخواهندبود.(این مسئله در گذشته نیز اتّفاق افتاده‌است؛ تنها برای نمونه، اینجا و اینجا و اینجا را در همین وبلاگ ببینید.)

گردش وضعی زمین به دور خودش به‌گونه‌ای است که خورشید در شهرهای مختلف، در زمان‌های مختلفی طلوع و غروب می‌کند و این تفاوت اذان‌های صبح و ظهر و مغرب در شهرهای مختلف، امری کاملاً جاافتاده و پذیرفته‌شدهٔ عموم مردم است؛ به همین قیاس(البتّه با کمی پیچیدگی بیشتر و تفاوت در هر ماه قمری)، طلوع و غروب ماه در شهرهای مختلف، متفاوت است و امکان رؤیت آن را نیز متفاوت می‌سازد و انتظار هم‌زمانیِ آن در شهرهایی که نزدیک هم نیستند، نابجاست.

پس با توجّه به مشخّصات کروی و مداری خورشید و زمین و ماه، انتظار اینکه همواره در سراسر کشوری پهناور مانند ایران، یک روز عید فطر باشد و هیچ‌گاه هیچ اختلافی پیش نیاید، مانند این است که انتظار داشته‌باشیم اذان ظهر روز جمعه و نماز جمعه در سراسر کشور ایران، در یک زمان گفته و خوانده شود!!

مرزبندی‌های جغرافیایی و سیاسی کشورها(که مثلاً سر مرز ایران و افغانستان، تا چند متر آن طرف‌تر، افغانستان است و چند متر این طرف‌تر، ایران است!) و گزینش ساعت محلّی(مثلاً برای کلّ ایران +3.5 از گرینویچ، در حالی که شهرهای مختلف ایران روی نصف‌النهارهای متفاوتی هستند!) اموری است اعتباری و قراردادی، و انتظار ما برای تبعیّتِ حرکات تکوینی خورشید و زمین و ماه از این اعتبارات، انتظاری است گزاف!

اگر به زمان ظهور حضرت حجّت(عج) و استقرار حکومت مهدوی در سراسر کرۀ زمین به‌عنوان کشوری واحد، کمی فکر کنیم، خواهیم‌دید که گاهی ماه‌هایی پیش می‌آید که نمی‌شود در سراسر کرۀ زمین، یک روز عید فطر باشد و به ناچار، دو روز آغاز ماه خواهدبود و مرز جدایی دو منطقه را «نقاط هم‌افق» تعیین می‌کند؛ نه مرزبندی‌های قراردادی و سیاسی که ماه، آنها را به رسمیّت نمی‌شناسد و در کشور واحد مهدوی، خبری از آنها نیست.


التماس دعا


۶ نظر ۲۳ تیر ۹۴ ، ۰۷:۲۷
محسن فصاحت ( آسمان 25 )