تاریخ یا توجیهات؟! خلاصه پژوهشها درباره تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) و ولادت امام کاظم(ع) - تکمیل و ویرایش سوم: 27 آبان 1394
تاریخ یا توجیهات؟! خلاصهٔ پژوهشها دربارهٔ تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) و ولادت امام کاظم(ع) - تکمیل و ویرایش سوم: 27 آبان 1394
چکیده
اخیراً پیامی دربارهٔ توجیه شهادت امام حسن مجتبی(ع) در 7 صفر، دستبهدست میشود و انتقال آن به 28 صفر را خیانت قاجار یا رژیم پهلوی میشمارد!
بخشی از این توجیهات، پذیرفتنی نمینماید؛ بهویژه توجیهات سیاسی و رفتار پادشاهان، استناد به کتابها و تقویمهای متأخّر، عمل به سیرهٔ مستحدثۀ علمای متأخّر، بهانۀ تحتالشعاع قرار گرفتن شهادت سبط النبیّ(ع) در آخر صفر، هماهنگی با شیعیان کشور عراق، و ...
روشن است که تاریخ، عرصۀ توجیهات و پسندهای شخصی نیست و آنچه ملاک است، گزارشهای تاریخی و روایات است که طبق تحقیقات کارشناسان و پژوهشگران، قول قویتر چنین است:
ولادت امام باقر(ع): 1 رجب
ولادت امام کاظم(ع): 7 صفر
شهادت امام حسن مجتبی(ع): 28 صفر
این بحث، مسئلهای علمی است و با ذوقیّات و جنجال رسانهای و توجیهات عامّهپسند حلّ نمیشود؛ دوستان موافق و مخالف، به جای جدال و بحث بیهوده، مطلب زیر را بخوانند و به منابع نام بردهشده رجوعکنند:
***
شهادت امام حسن مجتبی(ع): 28 صفر
شهادت امام حسن مجتبی(ع) در 7 صفر برای بار نخست، توسّط شهید اوّل(قرن 8) -بدون اینکه از مستند خویش نام ببرد!- مطرح شده و پس از وی، کفعمی(قرن 9) -که در کتابش «بلد الأمین» شهادت را در 28 صفر دانسته!- در کتاب «المصباح» گزارش شهید اوّل را فقط نقل کرده و از خویش نظری ندادهاست؛ این نظر بعداً به برخی منابع متأخّر(کتابهایی از پدر شیخ بهائی، شیخ بهائی، فیض کاشانی، کاشف الغطاء، و صاحب جواهر) راه یافته که به دلیل شباهت جملات و تعابیر و عدم استناد به منابع مشخّص دیگر، به احتمال قوی، همگی تحت تأثیر نظر شهید اوّل قرار گرفتهاند؛ پس قدیمیترین منبع برای این نظر، مربوط به قرن 8 قمری است:
«الدروس» شهید اوّل قرن 8
[به ماجرای کتاب «تثبیت الإمامة» قاسم بن إبراهیم(قرن 3) خواهیم پرداخت.]
امّا شهادت امام حسن مجتبی(ع) در 28 صفر در منابع متقدّم و نزدیک به عصر معصوم(ع) آمدهاست که فقط برای نمونه، به چند منبع زیر اشاره میشود:
«الکافی» کلینی قرن 4 و
«فرق الشیعة» نوبختی قرن 4 که هر دو، تعبیر کلّی «آخر صفر» را گفتهاند؛
«مسارّ الشیعة» شیخ مفید قرن 5
«مصباح المتهجّد» شیخ طوسی قرن 5
«إعلام الوری» طبرسی قرن 6
«مناقب» ابن شهرآشوب قرن 6
«کشف الغمّة» اربلی قرن 7
«بلد الأمین» کفعمی قرن 9
که همگی اینها بر 28 صفر تأکید کردهاند؛
در هیچکدام از این منابع، از روز 7 صفر حتّی بهصورتِ «قیل»(اشاره به قول ضعیف) هم نامی برده نشدهاست!!
علّامه مجلسی(ره) که به منابع فراوانی دسترسی داشته، در برخی کتب خود مانند «بحار الأنوار» و «مرآة العقول» فقط همهٔ نظرات منابع بالا را نقل کرده و از خودش اظهارنظری نکردهاست؛ ولی در «جلاء العیون» پس از نقل همان نظرات، «آخر صفر» را «قول أشهر» دانسته و در کتاب «اختیارات» که شامل آخرین دیدگاههای وی است، روز 28 صفر را بهعنوان روز شهادت امام مجتبی(ع) برگزیدهاست.
همچنین برای رعایت اختصار، گزارش «جنادة بن أبیأمیّة» را که هنگام شهادت حضرت در کنار بستر امام حسن(ع) بود و به وصیّتهای ایشان گوش فرا میداد، نیاوردیم(علاقهمندان به «کفایة الأثر» ابن خزاز، ص 330-333 بنگرند)؛ در حالی که سندش قابل اعتماد است و شهادت را در آخر صفر گفته و محدّث خبیر شیخ عبّاس قمی(ره) هم آن را معتبر دانستهاست.
قضاوت دربارهٔ این کتابها و توجیهات گفتهشده دربارهٔ حکومتهای قاجار و پهلوی را -که در قرن 14 قمری بودهاند- به خوانندگان عزیز وا میگذاریم که چگونه علمایی که در جنبش تنباکو، ناصرالدین شاه را به زانو درآوردند، در برابر تحریف تاریخ و تغییر تقویم ساکت نشستند؟! و چگونه یک شاه به بهانۀ برگزاری جشن تولّدش، نسخ خطّی کتابهای هزار سال قبل از خودش را دستکاری کرده؟! و اگر کرده، پس این همه نسخ خطّی کتابهای قرنهای 4 و 5 و 6 و 7 و 9 که دستکاری نشده و شهادت را در 28 صفر میداند، چیست؟!!
امّا ماجرای کتاب «تثبیت الإمامة» قاسم بن إبراهیم رسّی(قرن 3):
در برخی از پیامهای توجیهی، چنین گفته میشود:
«در مورد شهادت امام حسن(ع) تا قبل از شهید اوّل، علمای متقدّم مانند شیخ کلینی و شیخ مفید قائل به آخر ماه صفر بودهاند؛ ولی بعد از کشف کتاب «تثبیت الإمامة» سیّدقاسم بن إبراهیم -از سادات حسنی که در سال ۲۴۶ قمری بوده و از امام کاظم(ع) مستقیماً روایت میکرده- قول 7 صفر ذکر شده و بقیّۀ علما تا به امروز، یعنی از شهید اوّل تا شیخ عبّاس قمی که معاصر است، همگی با تمسّک به کتاب مذکور که از موثّقترین کتب شناخته شده، 7 صفر را روز شهادت میدانند.»
در پاسخ باید گفت:
1. شهید اوّل و علمای پس از وی -که نظر وی دربارۀ 7 صفر را نقل کردهاند- در کجا به نام این کتاب اشاره کردهاند؟! و در کجا برای مستند نظرشان، به کتاب قاسم بن إبراهیم تمسّک کردهاند؟!
2. در انتسابِ کتاب مذکور به «قاسم بن ابراهیم» تردید وجود دارد که برای رعایت اختصار، بیان نمیکنیم.
3. به فرض صحّت انتساب، آن کتاب مختصر -که پس از تحقیق، تنها سی صفحه شدهاست- در موضوع اثبات امامت امیر مؤمنان(ع) و برتری وی بر دیگران نگاشته شدهاست. در پایان آن، سه صفحه با عنوان «موجز تواریخ الأئمّة الإثنی عشر» ضمیمه شده که در آن به تاریخ ولادت و شهادت ائمّه(ع) پرداخته شده و تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) در آنجا، 7 صفر گفته شده و تاریخ شهادت امام هادی(ع) در سال 254 هجری قمری و تولّد امام زمان(عج) در سال 255 و شهادت امام حسن عسکری(ع) نیز در سال 260 قمری ذکر شدهاست؛ و این همه، در حالی است که «قاسم بن ابراهیم» در سال 246 هجری قمری از دنیا رفتهاست!! فٱعتبروا یا أولی الأبصار! پس به احتمال قوی، آن سه صفحه، نگاشتۀ وی نبوده و بعدها فرد ناشناسی به کتاب وی افزودهاست.
4. به فرض مُحال، از مشکل قبلی چشمپوشی کنیم؛ فاصلهٔ جناب «قاسم بن ابراهیم» با زمان امام مجتبی(ع) حدود 130 سال است و ایشان برای نقل خود، هیچ واسطهای را بیان نکرده و این گزارشِ بیسند، به دلیلِ داشتنِ گزارشهای مخالفی که مستند هستند(مانند گزارش «جنادة بن أبیأمیّة»)، قابل اعتماد نیست.
ولادت امام کاظم(ع): 7 صفر
در پیامهای توجیهاتی، دربارهٔ ولادت امام کاظم(ع) گفتهشده:
«دوم منابع میانی مانند "اعلام الوری" که در آنها تنها ماه صفر، بدون اشاره به روز خاصی به عنوان ماه ولادت حضرت ذکر شده و منابع معاصر که روز هفتم صفر را به عنوان روز ولادت امام موسی کاظم(ع) عنوان کردهاند؛ امّا این منابع از نظر اعتبار، جزء منابع دستسوم محسوب میشوند.»
برای آگاهی آنان که گمان میکنند کتاب «إعلام الوری» به روز خاصّی اشاره نکرده، متن عبارت را میآوریم:
«ولد علیه السلام بالأبواء -منزل بین مکّة و المدینة- لسبع خلون من صفر سنة ثمان و عشرین و مائة.» (إعلام الوری، ج 2، ص 6)
همچنین به برخی دیگر از منابع میانی که ولادت امام کاظم(ع) را در روز 7 صفر دانستهاند، اشاره میکنیم:
«روضة الواعظین» ابن فتّال نیشابوری قرن 5
«إعلام الوری» و «تاج الموالید» طبرسی قرن 6
«مناقب» ابن شهرآشوب قرن 6
«الدروس» شهید اوّل قرن 8
«المصباح» کفعمی قرن 9
برای ولادت امام کاظم(ع) در غیر ماه صفر، تنها دو گزارش منحصر بهفرد در کتابهای «دلائل الإمامة» و «زیج مفرد» آمده که قابل توجّه نیست.
همچنین برخیها برای ولادت آن امام(ع) در ماه ذیالحجّة به دو روایت در کتابهای «کافی» و «محاسن» و «بصائر الدرجات» استناد میکنند که گذشته از ضعف سندی، دلالت آنها نیز مخدوش است و بودنِ تولّد در ذیالحجّه را اثبات نمیکند؛ زیرا زمانهای قدیم مانند اکنون نبود که حاجیان به محض اتمام مراسم حجّ، همگی به شهرهایشان برگردند؛ بلکه برخیها ماهها در مکّه یا در شهرهایی در مسیر بازگشت، میماندند.
چهبسا به دلیل همین ضعف سندی و دلالی بوده که حتّی صاحبان بزرگوارِ همان کتابها -که دو روایت مذکور را نقل کردهاند- و بزرگانِ بعدی مانند نوبختی و شیخ مفید و شیخ طوسی، دربارهٔ ولادت امام کاظم(ع) در ماه ذیالحجّة سکوت کرده و نظری ندادهاند!
استفتاء برای تعیینِ تاریخ!
با اینکه تعیین تاریخ یک واقعۀ تاریخی(ولادت یا شهادت ائمّه) اصولاً بحثی تاریخی و خارج از علم فقه است و جای این نیست که با «فتوای فقیه و مرجع تقلید» حلّ شود، برخیها -بهویژه در قم- از مراجع معظّم تقلید استفتاء کردهاند و پاسخ آن بزرگواران را چون چماقی بر سرِ مخالف میکوبند!
در حالی که مرجع تقلید -از جنبۀ اینکه کارشناس تاریخ اسلام نیز هست- اگر نظر هم بدهد، فتوا و لازمالاتّباع نیست و «برداشتِ یک کارشناس» است از منابع تاریخی.
البتّه اگر کسی با دیدۀ دقّت به پاسخ استفتائات بنگرد، خواهددید که بیشترِ مراجع بزرگوار، یا حکم کلّی تعظیم شعائر را گفتهاند؛ یا عزاداری در روز 7 صفر را مصداق تعظیم شعائر دانسته و گفتهاند برگزاری مراسم سوگواری در این روز خوب است، بدون تصریح یا اشاره به اینکه آن را روز شهادت بدانند! و معلوم است که سوگواری در غیر روز شهادت هم، مستحبّ است.
از پاسخ برخی مراجع هم بر میآید که ولادت امام کاظم(ع) را در روز 7 صفر دانسته و توصیه به حفظ حرمتها و رعایت حزن و ماتم ماههای محرّم و صفر کردهاند و برخی نیز اشاره کردهاند که شهادت امام حسن مجتبی(ع) در آخر صفر، نظر مشهور و قول قوی است.
یک بام و دو هوا !
امّا جالبترین نکتۀ آن توجیهات، این است که برای توجیهگران، نظر «الدروس» شهید اوّل(قرن 8) و «المصباح» کفعمی(قرن 9) دربارهٔ شهادت امام حسن مجتبی(ع) در 7 صفر پذیرفتنی است؛ امّا نظرِ همین دو، دربارهٔ ولادت امام کاظم(ع) در 7 صفر پذیرفتنی نیست!!
در پایان، یادآور میشویم که هدف و منظور ما، این نیست که حرمت ماه صفر را نگه نداریم و در روز 7 صفر شادمانی کنیم! بلکه حفظ حرمتها و تعظیم شعائر و برگزاری مراسم روضه و سوگواری در این روز را پسندیده میدانیم؛ امّا امیدواریم توجیهات و پسندها، جای خضوع در برابر حقیقت را نگیرد؛ زیرا تعظیم شعائر و برگزاری مراسم سوگواری، دلیلهای كافي و جداگانهای دارد و رسیدن به آن هدف، نیازمند چنین توجیهاتی نیست.
التماس دعا
پینوشت:
در بخشی از این نوشته، از تلاشهای پژوهشگر ارجمند، جناب «حجّتالاسلام و المسلمین یدالله مقدّسی» در کتاب ارزشمندِ «بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)» بهره بردهایم؛ به دلیل کمبود وقت و برای اختصار مطلب، همۀ اقوال و منابع و بررسیهای آنها ذکر نشد؛ علاقهمندان میتوانند برای مطالعۀ کامل به این صفحات بنگرند:
یدالله مقدّسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، ص 255 – 276 و 398 – 405