حکم روزه ماه مبارک رمضان و سفر
باسمه تعالی
برخی از فرضها دربارهٔ حکم روزهٔ ماه مبارک رمضان و سفر:
مقدّمه:
۱.در این بحث که بر اساس فتوای حضرت آیتالله العظمی سیستانی (مدّ ظلّه) تنظیم شده، منظورمان «سفرهای معمولی» است و به «سفر حرام» و «کثیر السفر» و دیگر موارد چون بیماری یا ضرر و حرج کاری نداریم؛ برای برخی سفرهای خاصّ، باید به رساله رجوعکنید.
۲.«سفر شرعی» یعنی پیمودن مسافتی که ۸ فرسخ(حدود ۴۴ کیلومتر) باشد؛ پس اگر از وطن اوّلش به وطن دوم یا به جایی میرود که قصد اقامت ده روزه در آن دارد، باید مسافت رفتنش ۸ فرسخ باشد؛ در غیر اینصورت، همین که مجموع مسافت طیشده ۸ فرسخ شود، کافی است(مثلاً از وطنش ۴ فرسخ بیرون برود و از همان مسیر ۴ فرسخی به وطنش برگردد؛ یا اینکه رفتش از مسیر ۳ فرسخی و برگشتش از مسیر ۵ فرسخی باشد).
۳.ابتدای «مسافت شرعی» آخرِ وطن(شهر یا روستا) است -که با گذشتن از آنجا، مسافر شمرده میشود- نه حدّ ترخّص که حدود ۱۳۵۰ متر دورتر است.
اگر جایی که میرود، وطن وی است، انتهای مسافت شرعی، اوّلِ آن بلد(شهر یا روستا) است؛ نه حدّ ترخّص آن بلد که حدود ۱۳۵۰ متر جلوتر است؛ و اگر جایی که میرود، وطنش نیست، انتهای مسافت شرعی، آخرین مقصد وی در آن بلد است؛ نه ورودی و اوّل آن بلد(برای نمونه، کسی که از قم به جماران میرود، فاصلهٔ ورودیِ جنوبی شهر تهران تا مقصدش در جماران را هم باید جزء مسافت سفرش حسابکند).
فرض یکم:
آقای حسینی، سحرگاهان و هنگامهٔ اذان صبح در وطن اوّل خویش است؛ روزه بر او واجب است و پیش از اذان صبح، نیّت روزه میکند و روزه میگیرد.
۱.اگر تا زوال(هنگامهٔ اذان ظهر) در داخل وطن(شهر یا روستا) باشد و سپس خارج شود، خروج وی دو گونه است:
الف) قصد سفر شرعی ندارد و میخواهد مسافتی کمتر از ۸ فرسخ را بپیماید. ← باید روزهاش را تمام کند و روزهاش صحیح است.
ب) قصد سفر شرعی دارد. ← بنا بر احتیاط واجب، باید روزهاش را تمام کند و اگر به این احتیاط واجب عملکند، روزهاش صحیح است و قضا هم لازم نیست.
او پس از گذشتن از حدّ ترخّص، نمازش شکسته است؛ ولی روزهاش صحیح است.
۲.اگر آقای حسینی، پیش از زوال از وطنش خارج شود(حتّی اگر هنگام زوال، در میانهٔ راهِ آخر شهر تا حدّ ترخّص باشد):
الف) قصد سفر شرعی ندارد. ← روزهاش صحیح است و پس از گذشتن از حدّ ترخّص، نمیتواند چیزی بخورد.
ب) قصد سفر شرعی دارد. ← بنا بر احتیاط واجب، نمیتواند روزه بگیرد.
تا وقتی که از حدّ ترخّص خارج نشده، نمیتواند افطار کند و چیزی بخورد؛ وگرنه کفّارهٔ افطار عمدی به گردنش میآید.
وقتی از حدّ ترخّص گذشت، نمازش را «باید» شکسته بخواند؛ ولی روزهاش را «میتواند» افطار کند؛ حتّی اگر قصد داشتهباشد و بداند که پیش از زوال به وطنش بر میگردد، باز هم «میتواند» افطار کند! زیرا مسافر است و نمیتواند نیّت روزه داشتهباشد؛ ولی خوردن بر او واجب نیست! پس یا میخورد یا امساک میکند:
ب-۱) اگر چیزی خورد. ← گناهی بر او نیست و باید بعداً قضای آن روز را روزه بگیرد؛ حتّی اگر پس از پیمودن مسافت شرعی و پیش از زوال، به وطن اوّلش برگردد یا داخل وطن دومش شود.
ب-۲) امساک کرد. ← اگر پیش از زوال، به وطن اوّلش برگردد یا داخل وطن دومش(یا جایی که میخواهد ده روز آنجا بماند) شود، چون مبطلی انجام نداده، بنا بر احتیاط واجب باید نیّت روزه کند و آن روز را روزه بگیرد و روزهاش صحیح است.
فرض دوم:
آقای موسوی برای مهمانی افطاری شب گذشته، به شهر دوری(بیش از مسافت شرعی) رفته و میخواهد به وطنش برگردد. او سحرگاهان و هنگامهٔ اذان صبح در وطن خویش نیست؛ چون مسافر است، روزه بر او واجب نیست و نمیتواند نیّت روزه کند.
هنگامی که برای بازگشت به وطنش حرکت کرد، در راه یا چیزی میخورد یا امساک میکند:
۱.اگر چیزی خورد. ← گناهی بر او نیست و باید بعداً قضای آن روز را روزه بگیرد؛ حتّی اگر قصد داشتهباشد و بداند که پیش از زوال به وطنش میرسد.
پس هر گاه(چه پیش از زوال و چه پس از آن) داخل وطنش شود، چون مبطلی انجام داده، نمیتواند آن روز را روزه بگیرد و باید بعداً قضای آن را بهجا آورد.
۲.امساک کرد و به نزدیکی وطنش رسید:
الف) اگر پیش از زوال، داخل حدّ ترخّص شد؛ ولی هنگام زوال، در میانهٔ راهِ حدّ ترخّص تا اوّل شهر بود. ← حکمش مانند حالت «ج» است.
ب) اگر پیش از زوال، داخل شهر وطنش شود، چون مبطلی انجام نداده، بنا بر احتیاط واجب باید نیّت روزه کند و آن روز را روزه بگیرد و روزهاش صحیح است.
ج) اگر پس از زوال، داخل شهر وطنش شود. ← روزهٔ آن روز بر او واجب نیست؛ بلکه بنا بر احتیاط واجب، روزهاش باطل است و باید بعداً قضای آن را بهجا آورد.
التماس دعا